وجود او اعلام كرده و چون ظاهر نيست، حوالتِ نقصان آن عايد است به مكلّفانى كه او را منكرند و معرفتِ او بهحاصل نكردهاند. و مثال مسئله يكى اين است كه بارى تعالى چون همه كفّارِ عالم را تكاليفِ عقلى و شرعى كرده است، آنچه آلت است ايشان را بداده است در بابِ تكليف، چون عقل و دگر آلت. چون كفّار استعمالِ عقل نكنند و عقل و دگر آلت در معاصى و كفر خرج و صرف كنند، اين عجز عايد نباشد به خداى و نه به عقل و آلت؛ عايد باشد به كفّار. كذلك درين مسئله، چون خداى تعالى امام بيافريد و نصب كرد و امام اختيارِ عصمت كرد، منعِ او از تصرّف، از كثرتِ اعدا و تقصيرِ مكلّفان باشد. اين نقصان و عجز نه عايد باشد به خداى تعالى، و نه به امام - عليه السلام - ؛ عايد باشد به مكلّفان، ۱ و آنچه ممنوع است ۲ از تصرّف. بسى از انبيا - عليهم السلام - بودهاند كه ممنوع بودهاند از تصرّف، و منع از تصرّف چون نقصانِ نبوّت نكند كه درجه اكبر است، نقصانِ امامت هم نكند كه درجه كمتر است. اين است جوابِ اين شبهات بر سبيل اختصار. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 200 ]
[ شبهه مؤلف فضائح در مسئله سلام نماز در مذهب شيعه ]
[ اشاره به مبانى فقهى سلام و شهادتين و كلمات و عبارات واجب آن ]
آنگه گفته است:
فضيحت سى و دوم. رافضى تحيّات با بزرگىِ خطرش نخواند و به جاىِ آن چيزهاىِ دگر خواند.
اما جواب اين دعوى بهدروغ آن است كه كتبِ فقهى اماميّه - كَثَّرَ اللَّهُ عددَهُم - بربايد گرفتن و تحيّات بديدن و بخواندن تا معلوم شود كه تحيّات خوانند و به جاى تحيّات