درين مسئله كه مجمل بيان كرده شد. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين. و راوى خبر اگر جايز الخطا باشد، باكى نباشد و خللى نكند و تواترِ خبر و طريقِ آن مختلّ نشود.
اما آنچه گفته است كه «به نزديكِ رافضى خروس كه بانگ كند هم معصوم بايد»، بلى چنين است و چنين گير؛ بدان دلالت ۱ كه اگر خروسى باشد كه بىوقت بانگ كند، پيرزن در خانه گويد: شوم است، اين را ببايد كشتن؛ تا پيرزن عارفتر باشد كه ناصبى. او گويد: ۲ خروسى كه نه به وقت ۳ خواند ببايد كشتن، و ناصبى نداند كه شخصى ۴كه عالم و معصوم نباشد، به امامتش قبول نبايد ۵ كردن. اين است جوابِ اين شبهات بر سبيل مجامله و اختصار. و السّلامُ على النّبيّ المختارِ و على آله الأبرار.
[ 207 ]
[ تهمت گورپرستى به شيعه و نقد مؤلف فضائح بر مذهب شيعه ]
[ مبانى متقن عقلى عقايد شيعه و دفع تهمت و شبهه مؤلف فضائح ]
[ منهى بودن شعر در مذهب شيعه و دفع شبهه و تهمت مؤلف فضائح در ابتناى مذهب شيعه بر شعر ]
[ خوابهاى خرافهگرايانه سنيان در بقاع و مزارات ]
[ خوابها و خرافاتهاى اهل سنت در مزارها و زيارتگاهها ]
[ نقوش و معمارى زيارتگاهها و دفاع از معمارى اماكن مقدس و معمارى كعبه و دفع شبهه مؤلف فضائح ]
[ نيكنامى جمال موصلى اصفهانى و ابو سعد ورامينى به دليل زينت و تزيين آرايى كعبه و حرم نبوى ]
[ مشاهد و بقاع متبركه شيعه و زينتآرايى و توجه سلاطين به معمارى اين زيارتگاهها ]
[ معمارى و نقوش تزيينى مقابر سلاطين سلجوقى و دفع شبهه مؤلف فضائح ]
[ عقيده صاحبان مذاهب در نجات و هلاكت فرجامين و رستگارى شيعه در حديث نبوى ]
[ شيعه مؤمن مست را دوستتر دارند تا جبرگرايان نمازخوان را كه اقتدا به ابليس مىنمايند ]
آنگه گفته است:
فضيحت سى و نهم. آن است كه از هفتاد و اند فرقه از فرق اسلام، مذهبى واهىتر و مقالتى ركيكتر از مذهبِ رافضى نيست كه بناىِ مذهبِشان بر شعركها و مغازىها باشد، و فلان كس علوىاى به خواب ديده است گيسوها در بر افكنده، و همه گورپرست باشند و همچون دختركان كه لعبت بيارايند، رافضى گورخانه بيارايد و منقّش مىكند و به خويشتن هانهادهاند ۶ كه حق وا ۷ ايشان است و شاعر مست را كه گويد: على - صلوات اللَّه عليه - دعا و ترحّم مىكنند و تقرّب.
اما جواب اين كلمات خداى تعالى مىداند كه كرى نكند نوشتن و روزگار عزيز ضايع كردن؛ امّا چون ضرورت شد، اشارتى برود.
اما جواب آنچه گفته است كه «مقالتى واهىتر از رفض نيست» و از اين رفض به
1.ح - د: «بدان دليل».
2.م - ب - ن: «چه او گويد كه اگر».
3.ع - م - ب - ن: «خروسى نه به وقت».
4.صفحه «۵۷۶» چاپ قديم
5.ح - د: «نشايد».
6.م - ب - ن - ح - د: «و به خويشتن نهادهاند». و متن يكى ديگر از مواردى است كه «ها» را به أول فعل در آوردهاند؛ چنانكه در تعليقه ۱۲۳ بهتفصيل بيان شد.
7.ح - د: «با».