باشى، ۱ شعر مخوانيد كه نقصانِ روزه كند. گفتند: اگر چه شعر حق باشد؟ گفت: و إن كان حقّاً. ۲ پس معلوم شد كه بناى مذهبِ شيعه بر شعر نباشد.
اما آنچه گفته است كه: «بر شعرهاىِ ركيك»، عجب است كه چون در بازارها آن شعرهاىِ غرّا شنوند كه:
حمد للَّه۳كه ما مسلمانيمنه ز قمّيم و نه ز كاشانيم
كجا اشعار و ابياتِ بزرگ در چشمش آيد، چون شعر كسائى و اسعدى و عبدالملك بُنانِ معتقد و خواجه على متكلّم و احمدچه و خواجه ناصحى و امير قوامى و قائمى و معينى؟ كه هر بيتى را بها جهانى سزد. و توحيد و زهد و مناقب را دشمن ندارد مگر فلسفىاى اباحتىاى خارجىاى، اين است جوابِ به وجهِ بىخصومت.
اما جواب آنچه گفته است كه «فلان كس علوىاى را به خواب ديده است، گيسوها در بر افكنده» بندانسته است كه در بيشترِ بقاع كه تربتهاىِ سادات است، خوابْ سنّيان ديدهاند؛ چنانكه به بار كرسب و ساوه و بناهق ۴ و باطانِ رى و بزرقا ۵ و فارس و بصره و خوزستان.
۶امّا عجب است كه بناى مذهبِ خود فراموش كرده است كه هر سال خبرى بهتازگى برآيد كه به فلان بقعه زاهدى پديد آمده است؛ مجبّرانِ قُحّ ۷ از ولايات به
1.م - ح - د: «باشيد». و در متن در فعل اوّل «باشى» را به جاى «باشيد» به كار برده است؛ مانند شيخ ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در سراسر تفسير خود؛ چنانكه در تعليقات نوشتهايم.
2.مراجعه شود به: تهذيب الأحكام، ج ۴، ص ۱۹۵، ح ۵۵۸؛ وسائل الشيعة، ج ۱۰، ص ۱۶۹ باب «كراهة إنشاء الشعر ليلاً و في الصوم و في شهر رمضان، وإن كان شعر حقّ».
3.ع - ب - م - ن: «بحمد اللَّه». ح: «شكر للَّه». د: «شكر ايزد».
4.كذا.
5.م - ب: «برزقا» ن: «برزق».
6.صفحه «۵۷۸» چاپ قديم
7.ع - ن: «مخ». م: «مسخ». ب: «مح». ح: «جهال». د: «محال». در برهان گفته: «مخّ به ضمّ اوّل در عربى به معنى مغز استخوان و دماغ و خالص هر چيز باشد». با وجود اين كه لفظ دو نسخه ع - ن «مخ» است، گمان قريب به يقين كه در عربى از آن به «ظنّ متاخم به علم» تعبير مىكنند، آن است كه اين كلمه «قحّ» باشد. در غياث اللغات گفته: «قحّ بالضمّ و تشديد به معنى ساده و خالص و درشت و جفاكار (از منتخب)». و در منتهى الارب گفته: «قحّ بالضمّ بىآميغ از زفتى و جوانمردى و ساده و بىآميغ از هر چيزى. يقال: رجل قحّ و عربيّ قحّ، و أعراب أقحاح، و عبد قحّ، أي محض خالص. و درشت و بدخوى از مردم و جز آن، و خربزه پر مغز و نارسيده». و مىتواند بود كه مصنف رحمه اللَّه عليه نظر به تقارب «مخ» با «مغ» كه در فقره آينده ياد شده است، «مخ» را در اينجا آورده باشد و تعبير به آن را بر تعبير به لفظ «قح» ترجيح داده باشد. و اللَّه العالم بحقيقةِ الحال.