637
نقض

بيدارى...؟! و به آخرِ كار چون ملالِشان خيزد، بكشندش هان كه ناگفتن اولى‏تر.
و اما آنچه گفته است كه «گورپرست باشند»، هنوز بهتر از آن رئيس‏كُشْ.
اما آنچه گفته است كه «چون دختركان كه لُعبت بيارايند، رافضى گورخانه منقّش كند و مى‏آرايد» اوّلاً خيرالبقاع در عالم كعبه است و ۱ هر سال خليفه بغداد كسوت‏ها فرستد، منقّش مى‏كند و مى‏آرايد. اوّلاً پندارى بيرون از آن كه از شريعت اجنبى افتاده است، از عرف و عادت هم بيگانه است. اگر خليفه كسوت‏ها نفرستد كعبه را نقصان دولت و كار او باشد؛ اين مصنّف بايستى كه رسولى به دارالخلافه فرستادى كه اين رسم و آيينِ دختركان است كه لعبت آرايند؛ مگر اين نصيحت مسموع بودى! آنگه اشرف‏المنازل بعد از كعبه روضه مصطفى است - صلّى اللَّه على ساكنها - از بيرونش به مشك و زعفران و عود و عنبور و عبير و انواعِ طيب چُنان است كه ديوارِ اصل ظاهر نيست. بايست كه اين بيچاره مجبّر، فتواىِ مطلق بكردى كه اين رسم و آيين دختركان است ۲ و بدعت و قاعدتِ رافضيان است؛ تا نكردندى. و اين همه آوازه نيكنامىِ جمال الدّين موصلى و رضي الدّين بوسعد ورامينى ۳ در اطرافِ عالم نه از براىِ زينتِ كعبه و حليه روضه مصطفى است...؟ و همه علما و عقلا و فضلاى طوايف اسلام ايشان را بدان محمدت مى‏كنند كه كعبه و حظيره مصطفى در زر و نقره و مشك مى‏گيرند؛ پس اين ناصبى بايستى كه كسى به موصل فرستادى و بگفتى كه اين رسمِ دختركان است كه لعبت آرايند. و چون بر كعبه و روضه مصطفى ۴ عارى و عيبى نيست حليه و زينت، مگر بر شيعه آل مصطفى حرجى نباشد كه مشاهدِ ساداتِ علوى و مقابرِ اشرافِ فاطمى از خلوصِ اعتقاد سرها در عنان ۵آسمان كشيده دارند، و به زر و جواهر و پرده‏هاى ۶

1.ن: «كه» ع - م - ب هيچ يك را ندارند.

2.م - ب - ن : + «كه لعبت را آرايند» در اينجا.

3.براى ترجمه جمال الدّين موصلى و رضى الدين بوسعد ورامينى، رجوع شود به تعليقه ۲۰۸.

4.ب: «بر كعبه و حظيره مصطفى». ن: «بر كعبه و حظيره و روضه مصطفى».

5.صفحه «۵۸۰» چاپ قديم‏

6.ن - ح - د: «و پرهاى». ولى مى‏تواند بود كه «بردهاى» به ضم باى عربى باشد.


نقض
636

زيارتِ آن مُغ ۱ مى‏شوند، يا به كوهِ سندلان ۲ باشد يا به صومعه چرا ۳ يا به اردبيل، چون برسند ازين ۴ گاوريشى را بينند درين غارى، سبلت دراز شده، پيش‏كنار ۵ تا سرِ زانو، آب بر خويشتن به حرام كرده، سنگل‏ها از بن در آويخته، ۶ از نماز و روزه بگريخته، زبان ببسته، در ۷كنجى نشسته. ۸
قياسى ببايد كردن تا خود آن خواب بهتر است يا اين

1.در برهان گفته: «مغ به ضم اوّل، آتش‏پرست را گويند».

2.ح - د: «سبلان».

3.م - ب - ن: «حرا». ح - د: «به صومعه شروان». و به نظر مى‏آيد كه مراد «صومعه‏سرا» باشد كه اكنون هست و از توابع فومن و رشت مى‏باشد. ليكن صحت اين احتمال مبتنى بر آن است كه «صومعه‏سرا» زمان تأليف كتاب نقض موجود بوده و به همين اسم ناميده شده باشد و اين معنى بايد تحقيق شود و در جلد دوم جغرافياى رزم‏آرا (ص ۱۸۰) گفته: «صومعه‏سرا نام يكى از بخش‏هاى شهرستان فومن. همچنين نام شهر كوچك مركز بخش است». آنگاه به‏تفصيل به ذكر خصوصيات آن پرداخته است. هر كه طالب باشد، مراجعه كند.

4.براى تحقيق درباره «ازين» رجوع شود به تعليقه ۲۰۷.

5.«پيش كنار» را در كتب لغت ياد نكرده‏اند و به قرينه مقام برمى‏آيد كه مراد موهاى اطراف صورت است كه از بس دراز شده تا به سر زانو رسيده است.

6.م: «سنكل‏ها». ب: «سنكل‏هايى»، و در هر دو: «از تن درآويخته». ن: «سنكبا از بن درآويخته». و در حاشيه نسخه بدل «سنكبا» را به صورت: «سنكلبا» نوشته است. ح - د: «و شكل‏ها از بر آويخته». و شايد «سنكل‏ها» به معنى «زنگل‏ها» باشد. در برهان قاطع گفته: «زنگل به فتح اوّل و ضمّ گاف فارسى و سكون ثانى و لام زنگ و دراى و جلاجل و زنگوله را گويند». و اين معنى با از تن درآويختن مناسبت دارد و شايد اين امر از علامات دراويش و مرتاضين آن زمان بوده است. و زنگله بر كلاه دوختن و زنگله در پاى داشتن در اشعار آمده و اوّلى از اسباب مسخرگى معرّفى شده. هر كه طالب باشد به بهار عجم و آنندراج و نظاير آنها مراجعه كند. و محتمل است كه مراد آن باشد كه در نتيجه زايل نكردن موى تن و طهارت نگرفتن، بقاياى نجاست چسبيده به موها به‏تدريج متحجر شده است و شايد در بعضى لهجه‏هاى محلى از اين امر تعبير به «سنگل» مى‏كرده‏اند؛ چنانكه اين امر در گوسفندها مشاهده مى‏شود. در هر صورت اهل فضل خودشان تعمق و تدبّر كنند.

7.صفحه «۵۷۹» چاپ قديم‏

8.زبان بستن و در كنج نشستن، از صفات معروف، بلكه از اصطلاحات مشهور صوفيان و گوشه‏نشينان بوده است. سعدى گفته: زبان بريده به كنجى نشسته صُمّ بُكم‏ به از كسى كه نباشد زبانش اندر حكم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430750
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به