بُت سجده نكند، روى به بُت آرد و سجده كند، و شيعت سجده بر لوح و شانه كنند. اين بدان كى ماند؟ به بُتپرستان مشابهت آن دارد كه اوّلاً گويد: خداى را به ديده سر ببينم، چنانكه بتپرستان بت را بينند، و نُهْ قديم اثبات كنند، و چون از يكى درگذشت بتپرستى باشد، نه خداىپرستى.
و حديثِ آن كه «سجدهگاه پاك گويند»، مذهب چنان است كه بايد كه همه ۱نمازگاه ۲ پاكيزه باشد. پس اگر دگر مواضعى ۳ را نجاستى خشك شده باشد، باكى نباشد. ۴ و خواجه ناصبى بايد كه اين مسئله را برابر كند با آن كه مذهبِ كبارِ فقها ۵ آن است كه اگر منى بر جامه باشد و خشك شود و به دست برمالند و بنشويند، با آن جامه، نماز روا باشد كردن. و به مذهبِ خواجه، منى خود پاك و طاهر است، و به نيمخورده جهود و ترسا و كافر روا دارد وضو كردن. و آن كس كه مذهبش برينگونه باشد، شايد كه بر مذهب دگران طعنه نزند و شرمى بدارد. ۶
[ 211 ]
[ تهمت بىرونقى دين و شرع به شيعه و به كاربردن خير العمل و سنجش آن با اذان اسماعيليه ]
[ پاسخ به بىرونقى دين در مناطق شيعه و اثبات حرمت شرع و رعايت رضاى الهى در ميان شيعه ]
آنگه گفته است:
فضيحت چهل و سيوم. رافضى خيرالعمل زند به مشابهتْ ملحدان را، ۷ و در شهرهاىِ ايشان نه شرع را حرمت باشد و نه دين را رونق.
اما جواب «خيرالعمل» در فصولِ گذشته مشبع برفت كه در عهدِ مصطفى زدهاند ۸ و مذهبِ زيديّه اين است. و ملاحده چون در اصول با خواجه مشاركت كردند و باكى
1.صفحه «۵۸۶» چاپ قديم
2.كذا در نسخ و گويا صحيح: «سجدهگاه» باشد و ما در اين موضوع در تعليقات چاپ اول بحثى كردهايم. فمن شاء فليراجعْ ص ۶۳۹.
3.كذا در نسخ ع - م - ب - ن، و شايد اصل «مواضع» بوده (بدون ياء در آخر كلمه).
4.عبارت ح - د چنين است: «پس اگر موضع [ ط: «موضعى» ] را نجاستى خشك شده باشد، باكى نبود، الا موضع سجود كه پاكيزه بايد». و عبارت اين دو نسخه در افاده مراد واضحتر است.
5.ح - د: «مذهب بسيار از فقها».
6.ح - د : + «كه آن كس را كه بار آبگينه بود، بايد سنگ بر بار كس نزند كه سرمايه جهل و احمقى باشد».
7.«را» فقط در دو نسخه «ح - د» است.
8.ح - د: «گفتهاند».