647
نقض

و هرگز نخورند، و فُقّاع حرام است، و همه در مسجدها ۱ خورند، و
مُتعه حلال است، پنهان ۲ كنند؛ تا بدانى كه كارِ روافض به خلافِ كارِ مسلمانان باشد.
اما جواب اين كلمات آن است كه به مذهبِ شيعه اين دو گوشت مكروه است و امّا خواجه مى‏شايست كه با گوشت مار و موش برابرى كردى ۳ كه به مذهب خواجه حلال است و چنين چيزها تشنيعِ مذهب را بنشايد كه در هر مذهبى مانندِ
اين باشد.
و امّا آنچه گفته: «فُقّاع حرام است» هست و در مسجدها خوردن خطا است و معصيت؛ امّا نيك مى‏ماند بدان كه به مذهبِ خواجه و همه مسلمانان، مالِ مسلمانان به ظلم ستدن هم حرام است، والّا در مسجدها نستانند؛ بت در كعبه ۴ باشد، منزلتش بنيفزايد؛ فُقّاع كه در مسجد خورند، حلال نشود. و نه به مذهبِ ناصبيان چنگ و چغانه زدن حرام است و همه عالمان زنند؟ و خمر حرام است و همه فقها خورند؟ و به شاهد بازى ۵ حرام است و همه پيران و زاهدان كنند؟ حرام حلال نشود، اگرچه ظاهر كنند، و حلال حرام نشود، اگرچه پنهان كنند؛ تا بدانى كه كارِ نواصب به خلافِ كار همه مؤمنان ۶باشد: خمر حرام دانند و خورند، ظلم حرام دانند و كنند، زنا و لواطه حرام گويند و كنند، و به مذهبِ همه طوايفِ اسلام، نماز واجب دانند و بسيارى عوام باشند كه نماز نكنند، و خمر خورند. تا خواجه مصنّف بداند كه دانستن دگر باشد و كردن دگر. و اعتبار درين احوال به علما باشد نه به عامّه مردم. و بحمد اللَّه و منِّهِ علما و متديّنان شيعه هرگز فُقّاع نخورند و روا ندارند. اين است جوابِ اين كلمات و شبهات. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

1.ح - د: «و گور و فقاع كه حرام است در همه مسجدها».

2.ح: «به نهان».

3.م - ب: «برابر كردى». ح - د: «برابر كند».

4.ح - د: «بت كه در كعبه».

5.م - ب - ن - ح - د: «و شاهدبازى» (بدون باء در اول شاهد). و ظاهر آن است كه «شاهد» مصحف و محرّف شاهين مى‏باشد كه به معناى شطرنج است. و براى تحقيق در آن، رجوع شود به تعليقه ۲۱۰.

6.صفحه «۵۸۸» چاپ قديم‏


نقض
646

نبود، اگر در دو مسئله فروعى ۱ به شيعه مشابهت كردند، هم باكى نباشد، كه ملحد ملحد باشد با هر شعارى كه باشد.
امّا آنچه گفته است كه «در شهرهاىِ شيعه شريعت را رونقى نباشد» راست مى‏گويد. در قم خداى را بر عرش ننشانند، و در قاشان رسول را سينه نشكافند، و در آوه مصطفى را مشرك‏زاده نخوانند، و به درِ مصلحگاه ۲ نگويند: تا پيغمبر بنيايد واجب نباشد خداى را دانست، و به اُرَمْ و سارى عادت نباشد كه با ملحدان صلح كنند، و به استراباد براى خرِ خداى كاه ننهند، و به سبزوار زنا و لواطه به رضا و قضاىِ خداى نگويند. همه جاىْ اثباتِ عدل و توحيد كنند، و بر بعثتِ رسل و عصمتِ ائمّه دلالت گويند، و به اركانِ شريعت معترف باشند، و بر رأى ۳ و قياس و اجتهاد بنگويند، حاكمْ خداى را دانند، ۴شارع مصطفى را. اگر با اين همه حجّتْ اسلام را رونقى نباشد، گو مباش! بلكه رونق دين و شريعت اين است، و خلافِ اين بدعت و تُهمت و كين است. و خصومتِ خواجه نه با آن و اين است، با اميرالمؤمنين است، «و لا يحبُّه إلّا مؤمنٌ تقيٌّ و لا يبغُضُه الّا منافقٌ شقيٌّ» ۵ نه سخن رافضيانِ قُم و ورامين است، كلام خير المرسلين است. و الحمد للَّه ربِّ العالمين.

[ 212 ]

[ احكام گوشت‏ها و حرمت خمر و شبهه‏افكنى مؤلف فضائح نسبت به شيعه ]

[ كراهت گوشت خر و استر در فقه شيعه ]

[ حرمت فقاع در مذهب شيعه و اشاره به انجام محرمات توسط نواصب ]

آنگه گفته است:
فضيحت چهل و پنجم. ۶ به مذهبِ روافض گوشتِ خر و استر ۷ حلال است،

1.ح - د: «فروع». و شايد در اصل: «فرعى» بوده است كه بهتر به نظر مى‏آيد.

2.ح - د: «و به در مصلحگاه رى». و در نسخه «ن» كلمه «رى» را بعداً اضافه كرده‏اند.

3.ح - د: «به رأى».

4.صفحه «۵۸۷» چاپ قديم‏

5.مكرّر ياد كرده‏ايم كه اين حديث مسلم‏الصدور و در كتب عامه و خاصه مذكور است.

6.كذا در نسخ ع - م - ب - ن. پس يك فضيحت با جوابش از نسخ ساقط شده است. و در نسخ ح - د: «فضيحت چهل و چهارم». و در نسخه «د» به اندازه يك ورق جاى سفيد گذاشته تا اشاره باشد كه در اينجا سقطى هست.

7.م - ب - ن - ح - د: «به مذهب روافض گوشت استر».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430483
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به