نبود، اگر در دو مسئله فروعى ۱ به شيعه مشابهت كردند، هم باكى نباشد، كه ملحد ملحد باشد با هر شعارى كه باشد.
امّا آنچه گفته است كه «در شهرهاىِ شيعه شريعت را رونقى نباشد» راست مىگويد. در قم خداى را بر عرش ننشانند، و در قاشان رسول را سينه نشكافند، و در آوه مصطفى را مشركزاده نخوانند، و به درِ مصلحگاه ۲ نگويند: تا پيغمبر بنيايد واجب نباشد خداى را دانست، و به اُرَمْ و سارى عادت نباشد كه با ملحدان صلح كنند، و به استراباد براى خرِ خداى كاه ننهند، و به سبزوار زنا و لواطه به رضا و قضاىِ خداى نگويند. همه جاىْ اثباتِ عدل و توحيد كنند، و بر بعثتِ رسل و عصمتِ ائمّه دلالت گويند، و به اركانِ شريعت معترف باشند، و بر رأى ۳ و قياس و اجتهاد بنگويند، حاكمْ خداى را دانند، ۴شارع مصطفى را. اگر با اين همه حجّتْ اسلام را رونقى نباشد، گو مباش! بلكه رونق دين و شريعت اين است، و خلافِ اين بدعت و تُهمت و كين است. و خصومتِ خواجه نه با آن و اين است، با اميرالمؤمنين است، «و لا يحبُّه إلّا مؤمنٌ تقيٌّ و لا يبغُضُه الّا منافقٌ شقيٌّ» ۵ نه سخن رافضيانِ قُم و ورامين است، كلام خير المرسلين است. و الحمد للَّه ربِّ العالمين.
[ 212 ]
[ احكام گوشتها و حرمت خمر و شبههافكنى مؤلف فضائح نسبت به شيعه ]
[ كراهت گوشت خر و استر در فقه شيعه ]
[ حرمت فقاع در مذهب شيعه و اشاره به انجام محرمات توسط نواصب ]
آنگه گفته است:
فضيحت چهل و پنجم. ۶ به مذهبِ روافض گوشتِ خر و استر ۷ حلال است،
1.ح - د: «فروع». و شايد در اصل: «فرعى» بوده است كه بهتر به نظر مىآيد.
2.ح - د: «و به در مصلحگاه رى». و در نسخه «ن» كلمه «رى» را بعداً اضافه كردهاند.
3.ح - د: «به رأى».
4.صفحه «۵۸۷» چاپ قديم
5.مكرّر ياد كردهايم كه اين حديث مسلمالصدور و در كتب عامه و خاصه مذكور است.
6.كذا در نسخ ع - م - ب - ن. پس يك فضيحت با جوابش از نسخ ساقط شده است. و در نسخ ح - د: «فضيحت چهل و چهارم». و در نسخه «د» به اندازه يك ورق جاى سفيد گذاشته تا اشاره باشد كه در اينجا سقطى هست.
7.م - ب - ن - ح - د: «به مذهب روافض گوشت استر».