ابوعبداللَّه الحسين بن الرّضا شوند و كذلك برين قياس مىبايد كردن تا خود علم و عمل و عفّت و شرف حاصل هست يا نه، و به استحقاق هست يا نه. و مخصوص نيستند شيعه بدين رغبت. نه سنّيان به زيارتِ ابراهيم خوّاص و فراوى روند؟ و حنفيان به زيارتِ محمّد حسن شيبانى؟ ۱ و زيارتِ صالحانْ سنّت است و مندوبٌ اليه. پس اگر بر هيچ طايفهاى عيب و عار نيست، چرا بر شيعه عيب است؟ امّا خواجه را خصومتِ مادرآورده ۲ است، هم با على هم با آل على؛ تا طاعتْ فضيحت خواند، و ۳ سنّت بدعت داند، و ۴ حجّتْ شبهت. ۵ زهاى ۶ سنّى مشبّهى، و شادباش اى ناصبى خارجى. و «جوابِ گورخانه نگاشتن» بگفتهايم مُشْبع؛ وجهى نبود اعادت كردن.
و آنچه گفته است كه «زيارتِ طوس را بر حجّ كعبه ترجيح نهند» دروغى محض است كه حجّ كعبه مباركه با حصولِ شرايط واجب است، و ركنى است از اركانِ خَمْس، و تاركش مستحقِّ ذمّ و عقوبت باشد. و زيارتِ رضا و غير رضا از ائمّه هدى چون نذر نباشد، سنّت است، وگر هزار بار كسى به زيارتِ رضا شود - عليه السلام - يك حجّ ۷ از گردنِ او بنيفتد، چون واجب باشد. و مذهب و اعتقادِ شيعت اين است. و خواجه ناصبى مگر فراموش كرده است كه شيوخِ متقدّم و پيرانِ محتشم از اقصاىِ بلاد ۸ شام و حجاز و مغرب، پاىافزار ۹ در كرده ۱۰ هزار فرسنگ مىپيمايند تا به زيارتِ شيخ بايزيد بسطامى رسند يا به زيارتِ پير محمّد المقدسى، يا به زيارتِ بوبكر طاهران و ابراهيم خوّاص؟ آن بدعت ۱۱ نيست و تشنيع را بنشايد، امّا شيعه چون به طوس ۱۲روند به زيارتِ پاره اندام مصطفى، نايب
1.خواص به سال ۲۹۱ در جامع رى در گذشته، و شيبانى نيز به سال ۱۸۹ در رى مرده؛ اما «فراوى» خواه مراد «محمد بن القاسم» باشد و خواه «محمد بن الفضل»، وفات و مدفن هيچ يك را نمىدانم كه در كجا بوده است. اهل فضل خودشان تحقيق نمايند.
2.مادر آورده: مادرزاد. (ويراستار)
3.ع واو عطف را ندارد (در هر دو مورد).
4.ح - د : + «شناسد» در همينجا.
5.م - ب - ن - ح - د: «زهى».
6.ح - د: «يك حجّ اسلام».
7.ع - م - ب: «از اقصى بلاد».
8.پاىافزار به معنى پاپوش و كفش است (برهان).
9.ح - د: «در پاى مىكنند».
10.ع - م - ب - ن: «بدع».
11.صفحه «۵۹۰» چاپ قديم