كفرآفرين خوانده است، و به طاعتِ خود چگونه اميد دارد كه جزا بر عمل نگويد، و روا دارد كه با هزار ساله طاعت مرد هالك باشد و با هزار ساله معصيت مرد ناجى باشد، كه خداى تعالى مالك الملك است؟ و به شفاعتِ انبيا چگونه اميد دارد كه بر هر يكى به معصيتى گران گواهى داده است از آدم تا به مسيح مريم - عليهم السلام - ؟ و به شفاعتِ مصطفى چگونه اميد دارد كه او را كافربچه خوانده است و پدر و مادرش را پيش از فرعون و هامان به دوزخ فرستاده است ۱ و او را شكم ۲ شكافته و از كفر و نجاستِ شِرْك بشسته است ۳ و بر زنِ زيدِ حارثه عاشق كرده؟ پندارم به قيامت شرم دارد از وى. و به شفاعتِ ائمّه خود ايمان ندارد ۴ و ايشان را به چندين ۵ تهمت ياد كرده؛ چنانكه ۶ اين مصنّف مجبّر درين كتاب. ۷ پس چون خواجه ناصبى را در آن بهشتِ بدان فراخى جاى ۸ نيست و نخواهد بودن، بايد كه قسمت در باقى نهد كه خواهد بودن. بايد كه قسمتِ آن كس باشد كه جزا بر عمل گويد، ۹و تفضّل روا دارد، و به شفاعتِ انبيا و ائمّه معترف باشد ۱۰ و از اهلِ توحيد و عدل و نبوّت و امامت باشد. ۱۱ و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 216 ]
[ آمين گفتن در نماز و دورى شيعه از اين فعل و دفع شبهه شباهت داشتن به يهود ]
آنگه گفته است:
فضيحت چهل و نهم. رافضى و جهود از ثوابِ آمين محروم باشند. رافضى در
1.ع - م - ب - ن: «فرستادهاند».
2.ب «اشكم». و در آنندراج گفته: «اشكم به كسر اوّل و فتح ثالث (فارسى) به معنى شكم. شاعرى در هجو گفته:
اشكمش آمد فراخ او را ز بطن مادرش
شور پشتى دارد از پشت پدر آن بدلجام
(نقل از فرهنگ انجمن آراى ناصرى)».
3.ع - م - ب - ن: «بشستهاند». ح - د: «بشسته».
4.ع - م - ب - ن: «ندارند».
5.ع: «به چندينى».
6.ع - م - ن: «كه». ب هيچ يكى را ندارد.
7.ح - د : + «آورده».
8.ح - د: «وجبى جاى».
9.صفحه «۵۹۷» چاپ قديم
10.ع - ب - ن: «باشند».
11.ع - م - ب - ن: «اند» (به جاى «باشد»). ح - د: «است».