نماز روا ندارد گفتن، و جهودان از آمين طيره ۱ كنند. ۲
امّا جوابِ اين بىادبى آن است: اوّلاً اى خرِ مجبّر از ثوابِ آمين آن مبتدع محروم باشد كه ثواب در مشيّت گويد، و در غضبْ آن ناصبى باشد كه چيزى در قرآن افزايد كه نه از قرآن باشد، و با جهودانْ مجبّران برابر باشند كه خداى را رؤيت مجاهره اثبات كنند. و ثوابِ «آمين» در همه دعاها الّا شيعتِ اميرالمؤمنين را نباشد؛ به دلالتِ اين خبرِ درست كه سيّد انبيا - عليه السلام - گفت: «عليٌّ وصيّي و هو خيرالأوصياء و أنا الدّاعي و هُوَ الْمُؤَمِّنُ»، ۳ يعنى من دعاكنندهام و على آمينگوينده. و دعايى كه مصطفى كند و آمينى كه مرتضى كند، همه مجبّران و ناصبيان از آن محروم باشند و همه شيعت بدان مخصوص. امّا در آخر «الحمد» كه روا ندارند گفتن، از آن است كه نه از «الحمد» است، و بهرى از كِبارِ فقها درين مسأله موافقت كردهاند شيعت را. و به قولِ ناصبىِ نومسلمان التفات كمتر باشد.
[ 217 ]
[ اتهام نقل روايات جعلى و بىاساس به شيعه و مجهول بودن راويان شيعه ]
[ مبانى حديث پژوهى شيعه و اتقان اصول روايت و نقل اسناد آن ]
[ اهتمامها، دقتها و توجه علماى شيعه در سندها و متنهاى احاديث ]
[ حديث ام سلمه و ذكر آن در منابع اهل سنت در فضيلت على(ع) ]
[ ضرورت نص بر امام و داشتن عصمت به عنوان عقيدهاى مبتنى بر عقل و حديث ]
[ حادثه سقيفه و خلافت ابوبكر و خطابههاى صحابه در مخالفت با ابوبكر و پذيرش خلافت على(ع) ]
[ خطابه ابوذر غفارى در اشاره به امامت على و فرزندان او و مخالفت با خلافت ابوبكر ]
[ خطابه سلمان فارسى در امامت و خلافت على (ع) ]
[ خطابه مقداد كندى در امامت على و مخالفت با خلافت ابوبكر ]
[ خطابه بريده اسلمى در حادثه سقيفه در مخالفت با ابوبكر و پذيرش خلافت على(ع) ]
[ استناد عمار ياسر در قرابت اهل بيت به پيامبر و حقانيت آنها در مسئله خلافت ]
[ مخالفت قيس بن سعد با ابوبكر و اشاره او به حق على(ع) ]
[ يادآورى خزيمه ذوشهادتين و گواه گرفتن مردم بر فضيلت و اولويت اهل بيت ]
[ موعظه ابىّ بن كعب در يادآورى امامت على و دعوت مردم به خلافت حضرت ]
[ اشاره سهل بن حنيف به حديث نبوى در امامت و خلافت على(ع) ]
[ اشاره ابو الهيثم تيهان به حديث غدير و پرداختن به خلافت و امامت على(ع) ]
[ گزارش از بىتابى مردم در حادثه سقيفه و آشوبها و مخالفتها با خلافت ابوبكر ]
[ مصلحت سنجى على(ع) در مسئله خلافت و اقتدا كردن به سيد انبيا ]
[ دلايل و مبانى عقلى و نقلى بر وجود نص بر امامت على(ع) ]
[ سخنان على(ع) در نهج البلاغه در مسئله خلافت و غصب آن ]
[ معيار حق بودن على(ع) و امامت بلافصل آن حضرت ]
آنگه گفته است:
و فضيحت پنجاهم. رافضى اخبار بهدروغ روايت كند از راويانِ متّهم. و بوجعفر بابويه در كتابِ خود آورده است از سعدِ عبداللَّه از محمّد بن الحسن الصّفّار از جعفر الصّادق - و اين همه راويانِ مجهول و مطعوناند - كه جعفر گفت از پدرانش كه سيّد - صلوات اللَّه عليه - روزى در سراىِ امّ سلمه رفت جبرئيل آمد و وحى آورد. سيّد - عليه السلام - گفت: «يا اُمّ سلمة، اسْمَعي وَ اشْهَدي»؛ بشنو و گواه باش كه على قاضىِ دينِ ۴ من است، و حاملِ لواىِ من
1.در برهان قاطع گفته: «طيره بر وزن خيره، خجلت و خجل را گويند و به معنى آزردگى هم آمده است و در عربى به معنى فال بد باشد. و به فتح اوّل هم در عربى به معنى قهر و خشم باشد». و از جواب مصنف رحمه اللَّه عليه: «و در غضبْ آن ناصبى باشد» معلوم مىشود كه به معنى در خشم شدن و غضبناك گرديدن است.
2.ح - د: «و جهود از آمين طيره گردد».
3.مراجعه شود به: المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۴۷؛ المسترشد، محمد بن جرير طبرى، ص ۲۸۳، ح ۹۴؛ بحار الأنوار، ج ۳۸، ص ۲، ح ۱.
4.كلمه «دين» [ كه ] در اين روايت و نظاير آن كه بسيار است، به فتح دال و كسر آن قرائت شده است؛ يعنى جماعتى به فتح دال كه به معنى وام باشد خواندهاند و جماعتى ديگر به كسر دال كه به معنى روش و آيين و كيش مىباشد، قرائت نمودهاند. و تفصيل اين مطلب در شافى علم الهدى و در شروح تجريد و بحار الأنوار مذكور است و نيز به طور مبسوط در كشف الكربة في شرح دعاء الندبة در شرح اين فقره: «و أنت تقضي ديني» ياد شده است؛ وفقَنَا اللَّهُ لِإتمامِهِ و طبعِهِ و نشرِهِ بحقِّ محمد و عترتِهِ صلوات اللَّه عليه و عليهم.