661
نقض

خود حكايت كرده است كه بيشترِ اخبارش بى‏معوّل باشد و اَكْثَرِ راويانش نامعتمد؛ چنانكه راوىِ خواجه ناصبى يكى قيس بن أبى حازم ۱ است كه اين خبر در تشبيه روايت كرده است به‏دروغ از رسول - عليه السلام - كه گفت: «سترونَ ربّكم كما تَرون القمرَ ليلةَ البدر لا تضامُون فى رؤيتِهِ». ۲ و اين قيس بن [ أبى ]حازم ناصبى بيرون از آن كه مطعون است، معروف است به خارجى‏اى و دشمنىِ على كه از وى شنيده‏اند كه گفت: تا على را ديدم كه قومِ كوفه را به قتالِ معاويه دعوت مى‏كرد، كينه وى هنوز در دل من است ۳ و نيز ديوانه بوده است اين قيس بن [ ابى ] حازم ۴ الخارجى تا به حدّى كه اسماعيل بن [ أبى ]خالد روايت مى‏كند كه روزى مرا گفت: دو درم به من ده. گفتم: تا آن را چه كنى؟ گفت: تا عصايى بخرم و بدان سگان را از شهر به در كنم. پس خواجه را ۵كه راويانِ بدين بزرگوارى باشند، شايد كه بر محمّد بن الحسن الصّفّار مؤمن و معتقد و معتمد ۶ طعن نزند؛ امّا به زبانِ سگ آبِ دريا پليد نشود. وگر راويانِ شيعت را اسناد به جعفر باشد، راويانِ خواجه را اسناد به بوهريره و اَنَسْ و ابوعبيده و به عاص و وقّاص ۷ باشد به‏دروغ و راست. قياسى بكند تا خود راويان و ائمّه شيعت را با ايشان برابر شايد كردن يا نه؟ فشتّانَ ما بين محمّدٍ و محمّد. ۸
و امّا آن خبر كه ردّ كرده است و تعجّب نموده كه از امّ سلمه روايت كرده‏اند، دگرباره به حساب كورتر است كه راويانِ خبر بيشتر سنّى و حنفى‏اند و در كتبِ فريقين ظاهرتر است كه در كتبِ شيعت. اوّلاً راوىِ اين خبر، قاضى بوبكر احمد بن

1.م - ح - د: «قيس بن حازم».

2.مراجعه شود به: صحيح البخاري، ج ۱، ص ۱۳۹ و ۱۴۳، و ج ۶، ص ۴۸، و ج ۸، ص ۱۷۹؛ صحيح مسلم، ج ۲، ص ۱۱۴؛ سنن ابن ماجة، ج ۱، ص ۶۳، ح ۱۷۷.

3.براى تحقيق اين حديث و ترجمه راوى آن قيس بن [ أبى ] حازم، رجوع شود به تعليقه ۲۱۶.

4.م - ب - ن: «قيس بن الحازم».

5.صفحه «۶۰۰» چاپ قديم‏

6.ح - د به جاى «بر» در سابق «را» در اينجا.

7.مراد از «عاص» پدر عمرو عاص، و مراد از «وقاص» پدر سعد بن ابى وقاص است.

8.مأخوذ از مصراع معروفى است؛ به اين عبارت: «شتان بين محمد و محمد» و جارى مجراى مثل شده است.


نقض
660

بوبكر ۱ گفت كه رسول گفته است: «الائمّةُ من قريشٍ». ۲ انصاريان قبول كردند و طمع از خلافت برداشتند. اگر رسولْ على را نصّ كرده بودى بدين عظيمى كه رافضىِ احمق دعوى مى‏كند و زنانِ او و ابن عبّاس و بوذر و سلمان و عمّار كه رافضى ايشان را به گواهى مى‏آرد، آگاه بودندى، اين روز گفتندى: اين چه مشغله است؟! نه رسول اين مرد را نصّ كرده است؟ و اين گفته؟ شما در چه منازعت مى‏كنيد؟ آخر نصّى بدين روشنى همه پنهان بازكردند ۳ و همه از بوبكر و عمر ترسان شدند، و خداى را ۴و قولِ رسول را فراموش كردند ۵ و گِل به روىِ آفتاب براندودند؟! از پسرِ بوقُحافه تَيْمى و پسر خطّاب عَدَوى همه بترسيدند؟! و آنچه بوجعفر بابويه و بوجعفر طوسى سرگشته و شيطانِ طاق و يونسِ عبدالرّحمن رافضى بديدند بعد از اند ۶ سال، صحابه پاك نديدند؟! و يا بديدند و بازپوشيدند؟! و نيز على و عبّاس و همه بنى هاشم عاجز شدند؟! و امّ‏سلمه و ديگران اين گواهى بازگرفتند؟! و همه عقلا را جحودِ رافضى معلوم شده است كه هر چه مى‏گويد دروغ مى‏گويد، و همه دعوىِ باطل است؛ روايتِ دروغ، قولِ بى‏حجّت كه نه عقل قبول كند و نه قرآن فراپذيرد.
اما جواب اين فصل مطوّلِ پُر شبهتِ با تعصّب كه به علومِ بسيار حاجت دارد واجب است بر سبيلِ اطناب بيان كردن به حجّت و دليل، تا همه شبهت برخيزد و فوايد به حاصل آيد؛ على‏ رغمِ ۷ همه خارجيان؛ إن شاء اللَّه تعالى.
اما جواب آنچه گفته است كه «شيعت اخبارِ به‏دروغ روايت كند ۸ از راويانِ متّهم چنانكه محمّد بن الحسن الصّفّار»، خاكش به دهان كه درين معنى از خود و مذهبِ بدِ

1.م - ب - ن: «پس ابوبكر».

2.الكافي، ج ۸، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص ۶۹، ح ۲۷۲؛ نهج البلاغة، الخطبة ۱۴۴ عن امام على عليه السلام؛ مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۱۲۹ و ۱۸۳، و ۴، ص ۴۲۱؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۴، ص ۷۶؛ السنن الكبرى، ج ۳، ص ۱۲۱.

3.ح - د: «همه باز گرديدند» (بدون كلمه «پنهان»).

4.صفحه «۵۹۹» چاپ قديم‏

5.اين دو فقره در نسخه «ن» نيست.

6.م - ب: «بعد از آن». ن: «بعد اند».

7.م - ب - ن - ح - د: «على زعم» (به زاى معجمه و عين مهمله).

8.ح - د: «كنند».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398899
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به