67
نقض

عليّاً لم يبايع إلّا بعد ستّة أشهر.» ۱و اين حديث در فتوح أعثم است كه تصنيف أحمد بن أعثم است كه شافعى‏مذهب است و سخنش به نزديكِ خواجه مقبول باشد كه رافضى نيست‏۲ و در جمع بين الصّحيحين كه ابن [ أبى ] نصر حُمَيْدى‏۳ جمع كرده است، هست. و به نزديكِ شيعه چنان است كه على - عليه السلام - هرگز بر أبوبكر و غير أبوبكر به امامت بيعت نكرد و نه عبيده‏۴ جرّاح كه به نزديكِ خواجه يكى است از عَشَره ناجيه، [ و او ]بعد از سه روز پيشِ على آمده و مى‏گويد:۵ «يا عليّ أنت أولى بهذا المكان بفضلك و سابقتك و قرابتك ولكن ارض بما رضى المسلمون»۶ و سخنِ ۷دوازده‏۸بزرگ از مهاجر و انصار به انكارِ بيعت بر بوبكر و فصول غرّاى ايشان در فصول‏۹ مفرد ۱۰مشبع بيان كرده‏ايم، درين كتاب؛۱۱چون بخوانند بدانند.
پس رافضيانِ اوّل ايشان بودند كه انكارِ [ اين ] اجماع و اين بيعت كردند و اگر اين

1.تاريخ بغداد، ح ۱۰، ص ۱۱۳؛ سير أعلام النبلاء، ج ۱۴، ص ۴۵۱ در اين دو كتاب بعد از كلمه «يبايع» «أبابكر» اضافه شده است و مراجعه شود به: تاريخ اليعقوبي، ج ۲، ص ۱۲۶؛ الصوارم المهرقة، ص ۶۹؛ بحار الأنوار، ج ۲۸، ص ۳۹۱.

2.براى تحقيق در اين مطلب رجوع شود به تعليقه ۳۹. اما ترجمه خود ابن اعثم مشهور و در كتب تراجم مذكور است.

3.محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در الكنى و الالقاب گفته: «الحميدىّ أبوعبداللَّه محمد بن أبى نصر فتوح بن عبداللَّه بن حميد (مصغراً) الأزديّ الاندلسيّ القرطبىّ الحافظ المشهور...».

4.ح: «ابو عبيده» و در نسخه م كلمه «ابو» به خطّ نونويس بعداً علاوه شده و متن مطابق اصطلاح قديم است كه «ابو» را گاهى چنانكه «ابن» را نيز و بلكه غالباً در اين قبيل اعلام حذف مى‏كرده‏اند.

5.م - ح - س: «و گفت».

6.در كتب موجود عين متن يافت نشد ولكن در كتاب الردّة، ص ۴۶ چنين آورده است: «واللَّه يا أباالحسن، إنّك لحقيق لهذا الأمر لفضلك وسابقتك وقرابتك، غير أنّ الناس قد بايعوا و رضوا بهذا الشيخ، فارض بما رضى به المسلمون». و مراجعه شود به: الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۸۲، ح ۳۶؛ و المسترشد، ص ۳۷۴، ح ۱۲۳؛ و شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۶، ص ۱۲؛ و الإمامة و السياسة، ج ۱، ص ۲۸.

7.صفحه «۶۱» چاپ قديم‏

8.ع: «اين دوازده». و شايد اصل «آن دوازده» بوده است.

9.ح: «در فصلى».

10.گويا مراد از «مفرد» جداگانه است تا منافات با موصوف جمع كه «فصول» است نداشته باشد.

11.اشاره به اواخر كتاب است (رجوع شود به فضيحت ۵۰ و جواب آن).


نقض
66

مهاجر و انصار تقريرِ امامت مى‏كردند، بوبكر و عمر در مسجدِ رسول به هم‏۱بودند؛ مغيره در آمد و گفت: چه خواهى كردن؟ ۲ عمر گفت: «ننتظر هذا الشابّ حتّى نُبايِعَهُ؛ «گوش به على‏۳ مى‏داريم تا بر وى بيعت كنيم». مُغيره كه او را «أدهى العرب» گفتندى، گفت: زنهار بر على‏۴ بيعت مكنى‏۵ و ديگرى را اختيار كنى‏۶ كه كفايت است رسالت دربنى هاشم. تا ايشان به سقيفه رفتند و بر بوبكر ۷بوقُحافه بيعت كردند و فاطمه زهرا، روز بيعت پوشيده به باب النّجد آمد و مى‏گفت: «لا عَهد لي بقومٍ أسوأ محضراً مِنكم، تركتُم رسولَ اللَّه في جنازة۸ بين أيدينا و قطعتُمْ أمرَكم فيما بينَكم كأنّكُم لم تعلَمُوا ما قالَ أبي يومَ غدير خُمّ، و اللَّهِ لقد عقد له يومئذٍ الولاء لِيقطَعْ مِنْكُم بذلك الرّجاءَ ولكنّكُم قطعتُم الأسبابَ بينَكُم و بينَ نبيّكُم، و اللَّه حسيبٌ بينَنا و بينَكُم في دنياكُم و آخرتِكم».۹ و بوبكر كه اصل بود در اختيار، اين روز مى‏گفت: «يا أبا الحسن، إنّي لو علمت أنّك تنازعني في هذا الأمر لما أردته و لا طلبته؛ فإن بايعتني فذاك ظنّي بك، و إن لم تبايع في وقتك هذا و تحبّ أن تنظر في أمرك لم اُكرهك عليه، فانصرف راشداً إذا شئت.»۱۰
و أبو الحسن قرشى روايت مى‏كند از نافع از زُهْرى از عروة از عايشه كه گفت: «إنّ

1.ب - م: «با هم».

2.ح - س: «خواهيد كردن» و متن مطابق اصطلاح و تعبير زمان تأليف نقض است؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ به‏تفصيل مذكور است.

3.ع: «گوش على»، ح: «گوش على را».

4.م - ب: «زنهار كه با على».

5.ث - م - ب - ح: «مكنيد».

6.م - ب - ح: «كنيد». و اين هر دو تعبير در نسخه ع مطابق اصطلاح زمان تأليف نقض است.

7.صفحه «۶۰» چاپ قديم‏

8.در منتهى الارب گفته: «جنازه بالكسر مرده و يفتح، يا بالكسر مرده و بالفتح تخت كه مرده را بروى بردارند و يا عكس آن باشد». در هر صورت مراد در اينجا تابوت است.

9.الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۰۵؛ بحارالأنوار، ج ۲۸، ص ۲۰۵، ح ۳. در اين دو كتاب بعد از كلمه «فيما بينكم» اضافه دارد: «ولم تؤمرونا ولم تروا لنا حقّاً». و همچنين مراجعه شود به: الأمالي، شيخ مفيد، ص ۵۰، ح ۹؛ الإمامة والسياسة، ابن قتيبة، ج ۱، ص ۱۹.

10.اين روايت در كتب موجود يافت نشد، تنها در كتاب الأربعين، محمّد طاهر قمى، ص ۱۸۹ آنهم اول روايت ذكر شده است.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402252
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به