و روز وفات به عمر مىسپارد.
و بر عمر انكار مىكند كه «جَعَلَها في جَماعَةٍ زَعَمَ أَنّي أحَدُهُمْ، فَياللَّهِ وَ للشُّورى»، من از كجا و شورى از كجا! «إلى أنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافجاً حِضْنَيْهِ (إلى آخر الخطبة)». ۱
پس اين همه دلالت است بر نصّىِ او و انكار است بر اختيارِ ايشان. پندارى كه بعد از پانصد سال حلّاج و شانهتراش بدانستند و بديدند و على - عليه السلام - و عبّاس و سلمان و بوذر و مهاجر و انصار نتوانستند ديدن و نديدند. [ بلكه عقلا دانند كه نه چنين است ]كه هر اجماع كه بر خلافِ علىِّ مرتضى باشد، آن خطا باشد، و هر اتّفاق كه بر مخالفتِ حسن و حسين باشد، آن باطل باشد، و هر حجّت كه بر سلمان و بوذر و مقداد و خُزيْمَه و أبو أيّوب باشد، همه شبهت باشد؛ «الا إنَّ الْحَقَّ مَعَ عَلِىٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ، يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُما دَارَ». ۲ مذهب اهلِ حقّ اين است و جواب اين مشبّهى خارجى همين است و إمام بعد از مصطفى بلافصل أميرالمؤمنين است كه نصِّ ربّ العالمين است، و نفسِ خير المرسلين است. [ و ]الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 218 ]
[ تهمت مؤلف فضائح به شيعه در عقيده به آفريده شدن فرشتهاى بر صورت على(ع) ]
[ پاسخ شبهه مؤلف فضائح و تعظيم فرشتگان به على(ع) و خرافات اهل سنت در مسئله معراج ]
آنگه گفته است:
فضيحت پنجاه و يكم. رافضى گويد: بالاىِ آسمان خداى تعالى فرشتهاى آفريده بر صورتِ ۳ على تا فرشتگان به زيارتِ او شوند از شوقِ ديدن على. پس بدين قول ملائكه هم صورتپرست باشند و هم علىپرست، و با محمّد آن نكردهاند كه با على، و فرشتگان به محمّد نيازمندترند كه به على.
1.نهج البلاغة، الخطبة ۳؛ الإرشاد، ج ۱، ص ۲۸۷؛ معاني الأخبار، ص ۳۶۱، ح ۱؛ الأمالي، شيخ طوسى، ص ۳۷۲، ح ۸۰۳؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۸۲؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱، ص ۱۵۱.
2.حديث بسيار بسيار معروف مسلّمالصدور نبوى است؛ به طورى كه حاجت به بيان ندارد. (مراجعه شود به: الفصول المختارة، ص ۹۷، و ص ۲۱۱، و ص ۲۲۴، و ص ۳۳۹؛ الأمالي، شيخ طوسى، ص ۴۷۹، ح ۱۰۴۶؛ الطرائف، ابن طاووس، ص ۳۱، و ص ۱۳۰؛ الفضائل، شاذان بن جبرئيل، ص ۱۴۵؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۶۰؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد، ج ۲، ص ۲۹۷، و ج ۹، ص ۸۸، و ج ۱۸، ص ۷۲.)
3.د: «به صورت».