697
نقض

خادِماً لأهْلِهِ». ۱ بيشتر از هفت‏صد درم ۲ نبود.
و فضيلتِ انبيا و اوليا بر فراعنه و مال‏طلبان يكى اين است كه نبى مى‏گويد: «اللّهمّ أحْيِني مِسْكيناً»، ۳ و ولى مى‏گويد: «يا صَفْراءُ وَ يا بَيْضاءُ غُرّي غَيْرى». ۴ و من پنداشتم كه قارونِ دون و قيصر روم و خاقان تركستان باشند ۵ كه به مال تفاخر كنند؛ ندانستم كه صحابه رسول با نزولِ چنين آيت كه:« [ اعْلَمُوا ] أنَّما الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فى اْلأَمْوالِ وَ اْلأَوْلادِ»۶ و مانندِ اين، چگونه جمعِ حُطام و زخارفِ دنيا كنند؟! و پندارى خواجه ناصبى آن حديث نشنويده ۷ است كه بوذر به مهمانى ۸ سلمان رفت؛ نانِ بى‏نمك يافت، و مصطفى به خانه على آمد، طعامِ دنيا نيافت، و آن خبر را پندارى مُنْكِرَسْت كه سيّد - عليه السلام - قصّه متّقيان و ناجيان مى‏گفت. بوذر گفت: من از ايشان هستم؟ سيّد گفت: «يا أباذرٍ اَلَكَ قُوتُ ثَلاثَةِ اَيّامٍ؟» قال: لا. قال - عليه السلام - : «اَلَكَ قُوتُ يَوْمَيْنِ؟» قال: لا. سيّد گفت: ۹ قوت يك روزه دارى؟ گفت: دارم، گفت كه تو از رستگاران باشى». ۱۰ پندارى عمر و عثمان و عبدالرّحمن و طلحه و زبير و بوهريره و پسرِ عاص و اَنَسْ و سعد وقّاص ازين خبر بيگانه بودند كه مال‏هاىِ عظيم

1.الإرشاد، ج ۲، ص ۸؛ مقاتل الطالبيين، أبوالفرج اصفهانى، ص ۳۲؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۳، ص ۱۷۲؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۸؛ تفسير فرات الكوفي، ص ۱۹۸، شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱۶، ص ۳۰، در همه اين كتب با اختلاف عبارات نقل شده و در هيچ كلام عبارت «يا معاشر الشيعة» را ندارد.

2.يعنى آنچه از على عليه السلام بماند؛ مطابق نص روايت مذكوره بيشتر از اين نبود.

3.سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۳۸۱، ح ۴۱۲۶؛ سنن الترمذي، ج ۴، ص ۸، ح ۲۴۵۷؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۴، ص ۳۲۲؛ مشكاة الأنوار، ص ۲۲۸؛ روضة الواعظين، ص ۴۵۴.

4.الجمل، شيخ مفيد، ص ۱۵۴؛ الأمالي، شيخ صدوق، ص ۳۵۷، ح ۴۴۰؛ الغارات، ج ۱، ص ۵۷، و ج ۲، ص ۹۴۲؛ روضة الواعظين، ص ۱۱۷؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۵۱؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبى الحديد، ج ۱، ص ۲۲.

5.ع - م - ب - ن: «باشد» (به صيغه مفرد).

6.صدر آيه ۲۰ سوره مباركه حديد و ذيل آن اين است: «كَمَثَلِ غَيْثٍ أعْجَبَ الْكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فى اْلآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ ما الْحَياةُ الدُّنْيا إلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ».

7.م - ب: «نشنوده». ح - د: «نشنيده».

8.ع - ب - ن: «به مهمان».

9.م - ب - ن: «فرمود».

10.مراجعه شود به: كنز العمّال، ج ۶، ص ۶۱۳، ح ۱۷۱۰۰.


نقض
696

الثّقفى آمد ۱ و اَنَسْ از مُعَمَّرانِ ۲ صحابه بود. چون به حجّاج رسيد بُرقَعى ۳ داشت بر وى ۴ فروگذاشته؛ باد در آمد و برداشت. نابينا شده بود و بَرَصْ ۵ بر رويش ظاهر شده. حجّاج پرسيد: اين چيست؟ گفت: روزِ شورى‏ على ۶ از من گواهى خواست بازپوشيدم و گفتم: مرا به ياد نيست. مرا نفرين كرد و گفت: اگر دروغ مى‏گويى، بارى تعالى تو را امتحان كند به علّتى كه هر گه كه خواهى ۷ كه بازپوشى ظاهر شود. حجّاج او را قبول نكرد و هيچ بدو نداد و درويش و محتاج مُرد. تا اگر همه دعاوى مصنّف در حقِ‏ّ مال‏داران چنان است كه در حقِ‏ّ انس، پس همه ۸ دروغ است، وگر بعضى راست است، مبارك باد. اگر به حلال داشتند، حسابِ قيامت و وقوف در عرصات باشد، وگر به حرام داشتند خود عقاب باشد: «في حَلالِها حِسابٌ و في حَرامِها عِقاب». ۹ به نزديكِ اهلِ حق ۱۰چنين است كه از مصطفى - صلى اللَّه عليه و آله - از مالِ دنيا هيچ بازنماند، الّا از ۱۱ منقولاتى از آلت و سلاح ۱۲ و كسوتِ خاصّ، و از علىِ‏ّ مرتضى - عليه السلام - آن شب ۱۳ كه او را دفن كردند، بامداد حسنِ على - عليه السلام - به منبر برآمد و گفت: «يا مَعاشِرَ الشّيعَةِ لَقَدْ قُبِضَ في هذِهِ اللَّيلةِ رَجُلٌ لَمْ يَسْبِقْهُ الْأوَّلُونَ بعملٍ، وَ لَمْ يُدْرِكْهُ الآخِروُن بِعملٍ، وَ ما خَلَّفَ صَفْراءَ وَ لا بَيْضاءَ إلّا سَبْعَمِائةِ دِرْهَمٍ أرَادَ أنْ يَشْتَرِىَ بِها

1.ح - د: «نزد حجاج بن يوسف ثقفى رفت».

2.«معمران» جمع معمر است به ضم ميم و فتح عين و ميم مشدد (به صيغه اسم مفعول از باب تفعيل) يعنى پيرمردان و سالخوردگان.

3.ن: «برقعى» را ندارد.

4.م - ب: «بر روى». ح - د نيز آن را ندارند.

5.در غياث اللغات گفته: «برص به فتحتين»، مرضى است كه داغ‏هاى سياه با سپيد از اندام پديد آيند (از منتخب)». و در منتهى الارب گفته: «برص، پيسى اندام از فساد مزاج».

6.ح - د: «على مرتضى».

7.د: «به علتى برص كه هر وقت».

8.«همه» فقط در ح - د.

9.الكافي، ج ۲، ص ۴۵۹، ح ۲۳؛ نهج البلاغة، خطبه ۸۲؛ معاني الأخبار، ص ۲۶۱، ح ۱؛ تحف العقول، ص ۲۰۱؛ كنز العمّال، ج ۳، ص ۲۰۸، ح ۶۱۹۱.

10.صفحه «۶۳۱» چاپ قديم‏

11.ح - د «از» را ندارند.

12.م: «از آلت سلاح». ب: «از آلت صلاح».

13.ع - ب - ن: «اين شب». ح - د: «اين كه».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430248
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به