اُمّهات المؤمنين بودند. امّا خواجه مجبّر چون مىداند كه «أصلح لنا أزواجنا» از قرآن است، ۱ بايد كه اين آيتِ دگر بر خواند كه: «عَسى رَبُّهُ إنْ طَلَّقَكُنَّ أنْ يُبْدِلَهُ أزْواجاً خَيْرًا مِنْكُنَّ» (تا آخر آيه ۲ برخواند) كه هم از قرآن است و روا باشد كه «أصلح لنا أزواجنا» در بعضى زنان مستجاب باشد و در بعضى نه كه نه معصوماناند تا شبهت زايل باشد. و فرزندانش خود بعضى ائمّه طاهرين و بعضى سادات بزرگوارند كه ميخ ديده مجبّران و خارجياناند كه مجبّر و خارجى اگر مارِ سياه ببيند بر سينه خود دوستر دارد كه گيسوىِ سياهِ علويان و فاطميان. و ذرّيت هم هستند كه آلوده زلّت و معصيتاند، و دعا در بعضى مستجاب است، دون بعضى.
اما حديثِ آنچه گويد: «بدترين خاكى تربتِ رسول است كه بوبكر و عمر آنجا نهادهاند»، اين خود نه مذهبِ شيعت است و به مذهبِ خواجه سنّى و مقدّمانش لايقتر است؛ ۳ بدان دليل كه علىِّ مرتضى روزِ وفاتِ بوبكر و روزِ وفات عمر زنده بود با صلابت و شجاعت. او منع نكرد كه بوبكر و عمر را آنجا دفن كنند. و عبّاس با رفعتِ قدرش و كافّه بنىهاشم حاضر بودهاند، البتّه خصومتى و منعى نكردند، دليل كند كه راضى باشند بدان مجاورت. امّا آن روز كه حسنِ مجتبى پسر علىِّ مرتضى فرزندِ فاطمه زهرا با رفعتِ قدر و شرفِ نسب و ظهورِ فضل و عصمت كه بهتر بود به اصل و نسب و علم و عصمت هم از بوبكر و هم از عمر گذشته، ۴ خواستند تا او را به سرِ تربتِ مصطفى آورند تا عهدى تازه گرداند، در حال عايشه بر استرى سوار شد و مروانِ رانده تيغ بركشيد و همه بنى اميّه با سلاح به خصومتِ حسن بن علىِ مرده آمدند و كينه بدر و اُحُدْ و جمل و صفّين ۵ تازه كردند؛ تا رها نكند كه جگرگوشه
1.اين كلام اشتباه است؛ زيرا چنين سخنى در قرآن مجيد از قول پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله ذكر نشده است و در سابق نيز به عنوان آيه ياد نشده، بلكه به عنوان «دعا» از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده است كه شامل غير قرآن نيز مىباشد.
2.صدر آيه ۵ سوره مباركه تحريم.
3.ح - د: «و متقدمانش لازمتر است».
4.ح - د: «وفات نمود». پس «گذشته» به معنى «درگذشته» مىباشد؛ يعنى مرده و گويا صحيح «گذشت» يا «درگذشت» مىباشد.
5.ع - ب - ح - د: «و صفين و جمل».