دلالت است بر امامتِ على. و چون كتاب نه در امامت است، آنچه در مواضع برفت ازين معنى كفايت است. و ما در كتاب البراهين في إمامة أميرالمؤمنين بيان آيت و وجه خبر و دلالت بر امامت به سمع گفتهايم. درين كتاب احتمال نكند؛ چون بخوانند بدانند.
اما آنچه گفته است كه «خليفه موسى هارون نبود و وصى و خليفه وى يوشع بود» تسليم افتاد. مبارك باد! پس درين امّت خليفه همان بايد كه باشد كه به اجماع وصى باشد و اجماع است كه وصىِّ مصطفى نه بوبكر بود و نه عمر و نه عثمان؛ بلكه ۱ على بود. پس خليفه هم وصى بايد تا صورت و مثال درست باشد كه آورده است.
و اما آنچه گفته است كه: «چون على را نصّ مىكرد، بايست كه بر ملأ خلق ۲كند تا نصّ پوشيده بنماندى»، ۳ دگرباره به حساب كورتر است تا اين ۴ همه بايد كه تفسير جرير طبرى برگيرد و ببيند كه او را نصّ كرد به حضور همه مهاجر و انصار مكّى و مدنى، حضرى و بدوى، عربى و عجمى، او را به امام كرد، زنانِ رسول همه حاضر. و خلاف ضروريّات كردن، نقصانِ عقل باشد.
اما آنچه گفته است كه «در سفر اين تقرير نقصانِ امامت است»، بيچاره پندارى از آن احوالِ بدايتِ وحى و رسالتِ اولوالعزمان بىخبر است. بايد كه اين مصاف اوّل با خداى بكند و گويد: در شبى تاريك باد و باران برخاسته، موسى غريب [ را ] در بيابان از درختى گويى: «إنّى أنا اللَّهُ»۵چنانكه كسى كارى دزديده كند. مصر ۶ نهاده، مردمْ حاضر، اين چه معنى دارد؟! ۷ كذلك مكّه و كعبه نهاده، بنىهاشم و قريش نشسته، محمّد را برگيرى به كوه حَرى ۸ برى تنها، چنانكه كسى كارى دزديده كند. پس اگر
1.«بلكه» فقط در سه نسخه م - ب - ن است.
2.صفحه «۶۴۲» چاپ قديم
3.ع - ن: «بنماند». م - ب: «نماند».
4.كذا صريحاً در نسخه «ب»، ليكن ع - م - ن: «با» (بدون نقطه)، ح هم ندارد. و مىتواند بود كه «با» باشد (به نقطه موحده تحتانى).
5.از آيه ۳۰ سوره مباركه قصص.
6.م - ب - ن: «منبر».
7.م - ب: «نه اين معنى دارد». ن - ح: «اين معنى دارد».
8.در همه نسخ: «حرى». در منتهى الارب گفته: «حراء ككتاب و حرى كعلى و اخير مروى است از عياض، يذكّر و يؤنّث و يمنع؛ كوهى است بمكة تحنث فيه النبي صلى اللَّه عليه و آله».