اما آنچه به دروغ گفته است كه «رافضى نكند»، با الزام و حجّت [ بهدرست شد كه ]خواجه ناصبى نمىكند. ۱ پس مىبايست كه اين را فضيحتِ ناصبيان خواندى نه فضيحتِ رافضيان كه به قولِ بوحنيفه به نيّتِ سنّت مُبْرى ۲ نيست، و به قولِ شافعى به نيّتِ وجوب روا نيست. تا به اين قولْ مصنّف هيچ هر دو نكرده باشد، وگر در همه كتاب اين گفته است، ۳ كفايت است. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 235 ]
[ شبههافكنى مؤلف فضائح در مسئله شرب خمر صحابه غير از على(ع) قبل از آيه تحريم ]
[ حرمت شرب خمر و دفع شبهه مؤلف فضائح و تنافى شرب خمر با مسئله امامت و خلافت ]
آنگه گفته است:
فضيحت شصت و هفتم. رافضى گويد: پيشتر از آن كه آيه تحريم خمر فرود آيد، على خمر نخورد ۴ و خمر حرام بوده هميشه. و مقصودشان آن بود كه على خمر نخورده و ديگر همه صحابه، خمر خورده بودند. اگر فضيلتِ على بدان بود بر صحابه كه خمر نخورده بود و بت را سجده نكرده بود، بسيارى از ما باشند. كه خمر نخورده باشند. ما و پدرانِ ما هرگز بت را سجده نكردهايم، بايد كه ما را فضلِ على باشد. ۵
و ما گوييم كه چون آيه تحريم آمد، على كوچك بود، و بتپرستى منع شده بود كه او بزرگ شد. وگر بوبكر و عمر و اجلّاىِ صحابه خمر خوردند و بت پرستيدند، نه حمزه و جعفر و عبّاس و عقيل خمر خوردند و بت پرستيدند؟ تا بدانى كه رافضى همه به هواىِ نفس گويد، نه از سرِ ديانت و حقيقت.
اين است بعضى از فضايح و قبايح روافض. أعاذَنا اللَّهُ و إيّاكُم من شرِّهم و وَقانا و إيّاكُم ۶من كيدِهم، إنّه العليُّ العظيمُ الجوادُ الكريم، و استغفر اللَّهَ العظيم مِن الخطايا ۷ و الزّللِ في القولِ و العملِ. إنّهُ قريبٌ مجيبٌ و صلّى اللَّه على محمّدٍ و
1.ح: «نكند».
2.اسم فاعل است از «أبرأ». يقال: أبرأه مما له عليه: جعله بريئاً منه. پس «مبرى نيست»، يعنى ذمه را از اداى تكليف برى نمىكند و اين تعبير از اصطلاحات فقهى است.
3.يعنى اين سخن و اين گفتار هست از قبيل: «دوصد گفته چون نيم كردار نيست».
4.م - ب - ح: «آيه تحريم خمر نيامده بود».
5.م - ب - ن: «بايد كه ما را فضلى بر على باشد».
6.صفحه «۶۴۶» چاپ قديم
7.كذا در نسخ و الظاهر: «الخطاء».