است كه در آيات و روايات و كلمات فُصحاى عرب، فراوان به كار رفته و مصدر به مفعول به آن اضافه شده است و اين اطلاق «حبّ النّشوء» در كتب مؤلّفه در قرن ششم و هفتم به كثرت به نظر مىرسد. من خود، اين اطلاق و تعبير را مكرّر ديدهام.
و كلمه «النّشء» و «النّشأ» به فتح نون و سكون شين و همزه در آخر، و همچنين «نشوء» به ضمّ نون و شين و اتباع واو به حركه شين و به همزه در آخر، بر وزن صعود و قعود، مصدر است، و به ضمّ نون و سكون شين و به همزه در آخر، بر وزن قُفل كه در تلفّظ «نشؤ» باشد اسم است.
تعليقه 7
وعده استخلاف مؤمنان در روى زمين
اين كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و آيت (وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ)۱ و خبر: لَو لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنيا، بر صحّتِ عصمت و اثباتِ امامت، گواه اوست».
چون به طور قطع، مسلّم و معلوم است كه خداى تعالى خلف وعده نمىكند و آنچه وعده فرموده به مؤمنان از استخلافِ ايشان در روى زمين، و تمكينِ ايشان از دين اسلام كه دين پسنديده اوست، و تبديلِ خوف ايشان به اَمن به طورى كه بدون منازع و مزاحم، وى را بپرستند، تاكنون در هيچ زمانى تحقّق نيافته است؛ پس انجاز اين وعد در زمان ظهور امام دوازدهم مهدى منتظر - عَجَّلَ اللَّه فرجَه - خواهد بود، نظير مضمون آيه (هُوَ الَّذى أرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ)۲ چنانكه احاديث و روايات صادره از ائمّه معصومين عليهم السلام بر اين مضمون ناطق است، و فرقه حقّه اماميّه به اجماع و اتّفاق كلمه به آن معتقدند كه آيه، مربوط به زمان ظهور امام عليه السلام است و مدلول آن در آن زمان تحقّق خواهد يافت و اين مطلب از مسلّمات مذهبِ شيعه و از عقايد حقّه طايفه اثنا عشريّه است، حتّى مخالفانِ ما، ما را با استدلال با اين آيه بر آنچه ياد شد تخطئه و سرزنش و تعيير مىكنند، چنانكه مؤلّفِ بعض فضائح الرّوافض اين امر را از مطاعنِ شيعه شمرده و مصنّف بزرگوار شيخ عبدالجليل قزوينى رحمه اللَّه عليه به ردّ او پرداخته است، چنانكه در آينده در متن، ياد خواهد شد.
و همچنين فاضل روزبهان در آخر إبطال الباطل با اين آيه بر بطلان مذهب شيعه استدلال كرده و قاضى نوراللَّه شوشترى رحمه اللَّه عليه در إحقاق الحقّ به جواب استدلال او پرداخته و دلايل موهوم او را موهون ساخته است.
امّا حديث: «لو لم يبقَ مِن الدّنيا» چون به قدر كافى در ضمن تفسير آيه، سخن از آن نيز به ميان آمد و معلوم شد كه آن حديث در ميانِ همه مسلمانان مورد قبول است و مُتّفقٌ عَلَيهِ خاصّه و عامّه است، از اين روى در پيرامون آن بيش از اين بحث نمىكنيم، با توجّه به اين كه در آينده نيز از آن بحث خواهد شد.
تعليقه 8
اگر صفات خدا زايد بر ذات باشد، تعدّد قدما لازم آيد
اين كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «چنانكه در اثباتِ صِفات نه قديم لازم است»؛ اشاره به آن است كه در ميان