73
نقض

نمى‏داند كه گاهى بگويند: ۱ شيخ جنيد به روزى از بغداد به شام آمد، و شيخ شبلى به ساعتى از كوفه به بيت الحرام آمد،۲ و معروف كرخى را از ميانه‏۳سنگْ طعام آمد، و أبوالحسنِ نورى را از درخت سلام آمد، و آن پيرانِ نكوطريقت‏۴هرگز اين دعوى ناكرده‏۵ و اين طامات به خود راه نداده‏اند۶ و خواجه اين معنى را به عشقِ مذهب كرامات نام برنهاده و نداند كه از معجز بليغ‏تر است كه موسىِ عمران با درجه نبوّت از مصر به يك هفته به مدين مى‏رسد۷ و مصطفى كه سيّد انبياست به چند روز از مكّه به مدينه مى‏آيد.۸ پس اگر شيعه اماميّه به وقتِ حاجت امام را براىِ اظهارِ حجّت معجزى اثبات كنند، بديع نبايد داشتن، و يا دست از آن طريقت ببايد داشتن تا چون بدان معترف است، بدين هم مقرّ بايد شدن. و هذه قصيرة عن طويلة.

[ 22 ]

[ مغازى‏خوانى شيعه و گزارش جنگ‏هاى امام على(ع) ]

[ تكيه شيعه در نقل رويدادها و جنگ‏هاى على(ع) بر كتب شيوخ معتمد ]

[ داستان كندن درِ خيبر و رشادت على(ع) در منابع ]

[ حديث معروف نبوى در اعطاى پرچم به على(ع) در فتح خيبر ]

[ نزول آيه در مذمت حاسدان به على(ع) ]

آنگه گفته است:
و مغازى‏ها ۹ مى‏خوانند كه على را به فرمانِ خداى تعالى در منجنيق نهاده و به ذات السّلاسل انداختند تا به تنهايى آن قلعه را كه پنج هزار مرد درو بود تيغ زن،۱۰ بستد، و على درِ خيبر به يك دست بركَند،۱۱ درى كه به صد مرد از جاىِ‏خود بجنبانيدندى ۱۲و به دستى‏۱۳ مى‏داشت، تا لشكر ۱۴ بدان گذر مى‏كرد و بوبكر و عمر و عثمان و ديگر صحابه از حسد بر على بر آن در۱۵ آمدوشد مى‏كردند تا على خسته گردد و عجزش ظاهر گردد.
امّا جوابِ آن كه «مغازى‏ها خوانند كه آن را اصلى نباشد» اين هم به ظاهر بغضِ

1.م - ب - ح - د: «گويد». ث: «بگويد».

2.ح - د: «رفت».

3.م - ب - ح د: «از ميان».

4.ح - د: «پيران طريقت».

5.ع - ث - ب - م: «نكردند».

6.همان: «ندادند».

7.ح - د: «رسيد».

8.ح - د: «آمد».

9.ح - د: «مغازى‏هاى به دروغ».

10.ح - د: «تيغ‏زن اندر او بودند».

11.م - ث - ب: «برگرفت».

12.صفحه «۶۷» چاپ قديم‏

13.ح - د: «نجنبيدى به دست».

14.د: «تا آن كه رسول». ح: «تا لشكر رسول».

15.ح - د: «و ديگر صحابه بر آن در كه على در دست داشت».


نقض
72

خاموش نباشند و هر كجا قَمّارى خَمّارى‏۱ باشد كه در جهانش بهره‏اى نباشد و به حقيقت نه فضلِ بوبكر داند نه درجه على شناسد، براى دام نان بيتى چند در دشنام رافضيان از بر بكرده و در سرمايه گرفته‏۲ و مسلمانان را دشنام مى‏دهد و لعنتِ ناوجه مى‏كند و آنچه مى‏ستاند۳ به خرابات مى‏برد و به غنا و زنا مى‏دهد و بر سبلتِ قدريان و مجبّران مى‏خندد. و اين قاعده نو نيست كه فضايلى و مناقبى‏۴ در بازارها، فضايل و مناقب ۵ خوانند، امّا ايشان همه توحيد و عدل و نبوّت و امامت و شريعت خوانند و اينان همه جبر و تشبيه و لعنت. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أساءَ فَعَلَيْها».۶
و امّا آنچه گفته است كه: «تنزيه خداى و عصمت و معجزات رسولان ۷ بر على مى‏بندند» اين خواجه خداى را بدين منزَّهى نداند كه هر كفر و الحاد و عِصيان كه در جهان مى‏رود از خَلق، همه فعلِ خداى‏۸ داند، و رسولان را بدين معصومى نداند كه همه را مخطى و ۹عاصى و جايز الخطا خواند. پس خلافِ اوّل با وى در تنزيه خدا و عصمت انبيا است، نه در فضيلت و منقبتِ مرتضى.
و آنچه گفته است كه: «معجزاتِ رسولان در حقِ‏ّ على اثبات مى‏كنند» پندارى كه اين قائل بدان سبب كه بس ۱۰ روزگار نيست كه سنّى شده است، احوالِ اين مذهب سره

1.ح - د: «خمارى و قمارى». ث - ب: «عارى خمارى». و گويا مراد از «خَمّار» شراب‏فروش و از «قَمّار» صاحب قمارخانه يا قمارباز است.

2.ث: جاى دو كلمه خالى. م - ب: «و در سرمايه شكم بيكار و خاموش نباشد و هر كجا عارى خمارى باشد كه دشنام مى‏دهد». ح - د: «بر دام نان و نام بيتى چند در دشنام رافضيان از بر كرده و مسلمانان را دشنام مى‏دهد و آنچه مى‏ستاند».

3.در نسخ «ث - م - ب» ربط كلام از كلمه «مى‏ستاند» گسيخته شده و بلافاصله متصل مى‏شود به عبارت «به صحت اسانيد از معتمدان...» كه در سابق (ص ۳۳ و ۵۰) به آن اشاره كرده‏ايم و جمله «به خرابات مى‏برند» در چند ورق بعد از اين ذكر گرديده است؛ ليكن نسخ ع - ح - د، درست مطابق متن و بدون هيچ‏گونه اضطراب و تشويش است.

4.ح - د: «مناقبى و فضايلى».

5.ح - د: «مناقب و فضايل».

6.ذيل آيه ۴۶ سوره مباركه «فصّلت».

7.ح - د: «و معجزه رسولان را».

8.ع - ح - د: «از خلق و فعل خداى تعالى».

9.صفحه «۶۶» چاپ قديم‏

10.ح - د: «بسى».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430151
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به