735
نقض

متون مؤلّفه در زمان مصنّف رحمه اللَّه عليه و زمان‏هاى قريب به زمان وى، فراوان ديده مى‏شود؛ مثلاً قوامى در قصيده‏اى گفته:

«جهنّم زان سبب را تافت جبّاركه دارد دشمنانت را به زندان»
ابوالفتوح رازى رحمه اللَّه عليه در تفسير (وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِكَ أصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ)۱ (ص 239) گفته: «اگر گويند در اين آيه: چه گويى نه خلود را تفسير بر دوام بايد دادن؟! گوييم: لامحاله چنين بايد كردن، وليكن نه براى ظاهر را بل براى اجماع امّت را» و اين تعبير در آن تفسير، بسيار به كار رفته، به طورى كه كمتر صفحه‏اى از آن كتاب پيدا خواهد شد كه اين تعبير در آن صفحه نباشد.
پس معلوم مى‏شود كه در اين قبيل موارد «را» براى تأكيد معنى تعليلِ مستفاد از كلمه سابق از قبيل «بهر» يا «براى» يا «سبب» يا «جهت» يا «پى» يا لام تعليل، يا لام تعليل به ضميمه «از بهر» مانند «از بهر للَّه» و نظاير اين‏ها از كلماتى كه مفيد معنى علّيّت مى‏باشد به كار رفته است. و در كتاب نقض حاضر نيز در آينده، نظاير اين تعبير خواهد آمد، إن شاء اللَّه تعالى.

تعليقه 14

محمّد بن الحسن چهار بختان المعروف به «محمّد دندان»

نام صاحب عنوان در چهار مورد از كتاب النّقض ياد شده است... ابن الاثير در تاريخ الكامل ضمن ذكر وقايع سال دويست و نود و شش، تحت عنوان «ذكر ابتداءِ الدَّوْلة العلويّة بافريقيّة» نقلاً از امير عبدالعزيز صاحب تاريخ إفريقيّة و مغرب (ج 8، چاپ اوّل، ص 9-10) اين عبارت را ياد كرده است؛ ترجمه و محصِّل عبارت آن‏كه:
ابوديصان را پسرى به وجود آمد كه وى را عبداللَّه قدّاح مى‏ناميدند. انواع حيله‏ها و نيرنگ‏ها به او ياد داد و وى را بر اسرار اين مذهب باطل و آيين بى‏اصل، آگاه كرد. پس او در اين موضوع، ماهر شد و پيشرفت كرد.
و در نواحى كرهِ بودلف و اصفهان، مردى بود معروف به محمّد بن الحسين و ملقّب به «دندان» كه سرپرستى و رياست آن حدود با او بود و بسط يد و قدرتِ بزرگى داشت و با اين حال، دشمن عرب بود و مَساوى و معايب ايشان را جمع مى‏كرد. قدّاحِ نامبرده پيش او رفت و از مَساوى و معايب عرب، آن قدر به او تعريف كرد و ياد داد كه موجب تقرّب وى پيش دندان گرديد. و از جمله سخنانى كه وى به دندان گفت اين بود كه: مبادا آنچه در دل دارى از بُغض عرب، به زبان بيارى و به كسى اظهار كنى؛ بلكه بايد اين امر را پنهان كنى و تشيّع را اظهار نمايى و بر صحابه پيغمبر، طَعن و لَعن كنى و بد بگويى؛ زيرا طعن بر ايشان، طعن بر شريعت است؛ براى اين كه شريعت، به وسيله ايشان به ديگران - يعنى كسانى كه بعد از ايشان است - رسيده است.
پس دندان، گفتار قدّاح را پذيرفت و مال بسيار به او داد تا آن را در اختيار داعيان اين مذهب باطل بگذارد و در ترويج آن آيينِ بى‏اساس، صرف كند.

1.بقره /۸۲


نقض
734

خاندانش به تفصيل پرداخته است. و چون مدّتى در رى مقيم بوده و علم نَسَب را در آن‏جا تحصيل كرده است و ظاهراً در آن زمان‏ها بوده است كه كتابخانه نقيب النّقباء رى را ديده و از آن‏ها استفاده كرده است.
امّا كتب‏خانه بزرگ اصفهان؛ به طور تحقيق نمى‏دانم كه كدام كتابخانه را اراده كرده است؛ چون اصفهان شهرى بزرگ و آباد بوده و به طور قطع، كتابخانه‏هاى متعدّدِ قابل اهميّت در آن شهر بوده است و شايد مراد، همان كتابخانه باشد كه مافروخى اصفهانى (مفضّل بن سعد بن الحسين) در محاسن اصفهان ضمن ذكر مسجد جامع بزرگ عتيق اصفهان، آن را معرفى كرده است و حسين بن محمّد بن اَبى الرضا آوى در ترجمه محاسن اصفهان (ص 63 نسخه مطبوعه به اهتمام استاد فقيد عباس اقبال آشتيانى) عبارت را چنين ترجمه كرده:
«و محاذى آن [يعنى مسجد] كتب‏خانه‏ها و حجره‏ها و خزانه‏هاى آن كه استاد رئيس ابوالعبّاس احمد ضبّى بنا كرده بود و عيون كتب نامحصور در آن مُنضّد گردانيده، و فنون علوم مشهورْ مخلّد گذاشته، موقوف و مخيّر فُضلاى زمان سالف و اُدباى اوان غابر، فهرست آن مشتمل بر سه مجلّد بزرگ حجم از مصنّفات در اسرار تفاسير و غرايب احاديث، و از مؤلّفات نحوى و لغوى و مركّبات تصريف اَبنيه و مدوّنات غرر اشعار، و در اخبار و ملتقطات سُنن انبيا و خلفا و سِيَر ملوك و اُمرا، و مجموعه‏هاى اوايل از منطق و رياضى و طبيعى و الهى، و غير آن از آنچه طالب فضل و راغب در تمييز ميان علم و جهل بدان محتاج باشد».
امّا كتابخانه ابوطاهر خاتونى، از كتب‏خانه‏هاى معروف آن زمان بوده است. ياقوت در معجم البلدان تحت عنوان «ساوه» گفته (ترجمه): «و در نزديكى ساوه، شهرى است كه به آن «آوه» مى‏گويند. مردم ساوى، سنّى شافعى و اهالى آوه شيعه امامى‏اند و بين اين دو شهر، دو فرسخ فاصله است. و پيوسته بين اين دو، برخوردهاى تعصّب‏آميز واقع مى‏گردد.
اين دو شهر پيوسته تا سال 617 ه .ق آبادان بود، تا اين كه كافران تاتار بر آن مسلّط شدند، سپس باخبر شدم كه آن‏ها آن را ويرانه كردند و مردمان آن را قتل عام نمودند و كسى را زنده نگذاشتند و اين در حالى بود كه بزرگ‏ترين كتابخانه جهان در ساوه بود».
علّامه استاد آقاى قزوينى از اين كه مؤلّف آثار البلاد انشاى كتابخانه‏اى را در ساوه به ابوطاهر خاتونى نسبت داده، چنين استنباط فرموده‏اند كه بايستى ابوطاهر خاتونى از مردم شهر ساوه باشد و اين استنباط، به نظر، كاملاً صحيح مى‏آيد (مقدّمه جلد اوّل لباب الألباب ص «و»).

تعليقه 13

جمع كردن دو يا سه از اَدَوات تعليل براى افاده معناى تأكيد

اين كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «از بهر آن را كه مدار بعثت رسل و انزال همه كتب بر قبول توبه است»؛ چنان‏كه ملاحظه مى‏شود «از بهر آن را» شامل است وجه انجام فعل و بيان علّت آن را، و اگر «از بهر آن» مى‏گفت، آن را مى‏رسانيد، ليكن اين تعبير و جمع بين دو كلمه‏اى كه هر يك مفيد علّت تواند بود، در

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429584
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به