ابوالحسن شعرانى رحمه اللَّه عليه) ضمن ذكر لغات نادره مستعمله در آن تفسير گفته: «انداخت اسماً به معنى مكر و توطئه. و مكروا؛ مكر كردند يعنى كفّار بنى اسرائيل، و مكر ايشان اينجا تدبير و انداخت قتل عيسى بود؛ و اين، آنگه بود كه عيسى را براندند و بيرون كردند (ج 1، ص 570، چاپ اوّل؛ و ج 3، ص 52 چاپ اسلاميّه). و نيز ايشان چون رسول را بديدند و سخن او بشنيدند، دانستند كه آن از نزغاتِ شيطان است و كيد دشمنانِ ايمان است، و انداختِ جهودان است سلاحها از دست بينداختند و بگريستند (ج 1، ص 613 كه به غلط 631 چاپ شده؛ و ج 3، ص 124 چاپ اسلاميّه)».
از طرز استشهاد اين مرحوم بر مىآيد كه اين تعبير در آن كتاب به طور وفور به كار رفته است.
تعليقه 18
در بيان اين كه «نص» به معناى «منصوص عليه» به كار رفته است
اين كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «نصّ و معصوم از قبل خدا».
نصّ در اين مورد و نظاير آن، به معناى «منصوص عليه» است. توضيح آن كه: شيعه، امامت را مانند نبوّت مىدانند و عقيده دارند كه امام را نيز بايد خدا معيّن كند، چنانكه نبى را او معيّن مىكند؛ از اين روى، منصوصٌ عليه بودن را در امامْ شرط مىدانند و تعبير از اين مطلب به كلمه «نصّ» در آن زمان، شايع و متداول بوده است.
قوامى رازى رحمه اللَّه عليه در قصيدهاى كه در مدح سيّد فخر الدّين و پدر او سيّد شمس الدّين - رحمة اللَّه عليهما - كه از رؤساى شيعه در رى و از سادات بزرگوار بودهاند، سروده، درباره اميرالمؤمنين عليه السلام چنين گفته است (ص 113 نسخه مطبوعه):
«آن امام نصّ معصوم آن كه زير ساق عرشبوسه بر نعلين قدر او همى كيوان دهد»
و نيز در قصيدهاى كه در مدح اميرالمؤمنين و يازده فرزند معصوم او - عليه و عليهم السّلام - سروده و آن را به مدح شرف الدّين مرتضى نقيب النُّقباء رى كه كتاب بعض مثالب النَّواصب به دستور او نوشته شده است، خاتمه داده، گفته است (ص 143-144):
«چه باشد كه باشند امامان حقبدين دم مرا نص تو را اختيار
ز بعد على يازده سيّدندبه ميدانِ دين در، ز عصمت سوار
همه پاك و معصوم و نصّ از خداىپيمبر وقار و فرشته شعار».
چنانكه ملاحظه مىشود، اين سه بيت كه كلمه «نصّ» در آنها دو بار به كار رفته است، نصّ است بر اين كه «نصّ» به معنى «منصوصٌ عليه» استعمال شده است از قبيل اطلاق مصدر و اراده مفعول مانند «خلق» به معنى مخلوق و «لفظ» به معنى ملفوظ. پس در هر مورد از نظاير اين مورد كه كلمه «نصّ» در كتاب بعض مثالب النواصب به كار رفته، همه از اين قبيل است. و كلمات: «بنصّى» و «بنصّ» و امثال آنها كه گاهى در متن و گاهى در پاورقى چاپ اوّل به كار رفته، همه مُصَحَّف است. و به نظر