749
نقض

البغدادي، و جلس مجلسَ درس السيّد المرتضى و الشّيخ الموفّق أبي جعفر الطّوسيّ، و قرأ على المفيد، و لم يقرأ عليهما. أخبرنا الوالد، عن والده، عنه - رحمهم اللَّه - مؤلّفاته؛ منها: كتاب الغيبة، كتاب السنّة، كتاب الزّاهر في الأخبار، كتاب المنهاج، كتاب الفرائض».
و مراد از حسين بن مظفَّر حمدانى، فرزند اين عالم است كه منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست درباره او چنين گفته: «الشّيخ الإمام محيي الدّين أبو عبداللَّه الحسين بن المظفّر بن عليّ الحمداني، نزيل قزوين، ثقة وجه كبير، قرأ على شيخنا الموفّق أبي جعفر الطوسي جميع تصانيفه مدّة ثلاثين سنة بالغريّ - على ساكنه السّلام - و له تصانيفٌ منها: هتك أستار الباطنيّة، و كتاب نصرة الحقّ، و كتاب لؤلؤة التفكّر في المواعظ و الزّواجر؛ أخبرنا بها السيّد أبو البركات المشهدي عنه».
و رافعى در كتاب التدوين گفته (ص 287 نسخه عكسى): «الحسين بن مظفّر بن عليّ بن حمدان الحمداني أبو عبداللَّه القزوينيّ؛ قال تاج الاسلام أبو سعد: كان إماماً فاضلاً، سافر إلى العراق، و سمع القاضي أبا الطيّبّ و أبا محمّد الجوهري، و حدّث عنهما في وطنه، و توفّي سنة ثمان و تسعين و أربعمائة، فأكثروا فيه المراثي».
امّا مفيد عبدالجبّار رازى؛ ترجمه او در تعليقه 21 و 24 گذشت.
و فقيه اميركا قزوينى، همان است كه منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست او را چنين ياد كرده: «الفقيه، الثّقة، معين الدّين، أميركا بن أبي اللّجيم بن أميرة المصدريّ العجلي، مناظر حاذق، وجه، اُستاد الشّيخ الإمام رشيد الدّين عبدالجليل الرازيّ المحقّق، و له تصانيف في الاُصول؛ منها: التّعليق الكبير، و التّعليق الصّغير، الحدود، مسائل شتّى؛ أخبرنا بها الشّيخ الإمام رشيد الدّين عبدالجليل الرازيّ المحقِّق عنه».
و سيّد امام محمّد كيسكى، همان است كه منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در ترجمه‏اش گفته: «السيّد الإمام شهاب الدّين محمّد بن تاج الدّين بن محمّد الحسينيّ الكيسكيّ، عالم ورع واعظ».
و اين، همان عالم است كه مصنّف رحمه اللَّه عليه در آغاز كتاب (ص 6) از او به اين عنوان نام برده است: «اتّفاق را نسخه اصل، به دست سيّد امام شهاب الدّين محمّد بن تاج الدّين كيسكى افتاد».
و سيّد امام مانگديم الرَّضى، همان است كه منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه در الفهرست او را چنين معرّفى كرده: «السيّد الإمام رضي الدّين مانگديم بن إسماعيل بن عقيل بن عبداللَّه بن الحسين بن جعفر بن محمّد بن عبداللَّه بن محمّد بن الحسن بن الحسين بن عليّ بن الحسين بن عليّ بن أبي طالب عليهم السلام، فاضل ثقة».

تحقيق درباره كلمه «مانگديم»

سيّد سند بزرگوار جناب آقا سيّد احمد زنجانى در كتاب الكلام يجرّ الكلام (جلد اوّل، ص 45) گفته: «از جمله القاب در زمان سابقه مانگديم است به معنى ماهرو؛ مانگ به معنى ماه، و ديم به معنى رو».
نگارنده گويد: در غالب كتب لغت فارسى از قبيل برهان قاطع و فرهنگ انجمن آراى ناصرى و آنندراج و غيره، به اين معنى تصريح شده است؛ فراجع إن شئت. و نصّ انجمن آرا اين است: «مانگ بر وزن دانگ به نون موقوف و گاف فارسى به معنى ماه است. عنصرى گفته:

به گرمى بديشان يكى بانگ زدكزان بانگ تب لرزه بر مانگ زد


نقض
748

امّا اَبويعلى سلّار؛ مراد، مؤلّف المراسم العلويّة في الأحكام النّبويّه است.
و أمّا ابن البرّاج؛ مراد شيخ بزرگوار قاضى عبدالعزيز است كه عظمت مقام او ضمن معرّفى كتابش «مهذّب» به اندازه كفايت، ذكر شد.
امّا خواجه بوجعفر دوريستى؛ مراد از او همان است كه قاضى نوراللَّه رحمه اللَّه عليه در مجالس المؤمنين (ص 482، ج 1، چاپ اسلاميّه) گفته: «الشّيخ المعظّم المدعوّ بخواجه جعفر بن محمّد بن موسى بن جعفر أبو محمّد الدّوريستيّ الرّازي - رحمهم اللَّه - نسب شريفش، به حذيفة بن اليمان - كه از اَكابر و اَخيار صحابه رسول صلى اللَّه عليه و آله است - منتهى مى‏شود. شيخ أجلّ عبدالجليل رازى در كتاب نقض الفضائح آورده كه: خواجه جعفر مذكور، در فنون علم، مشهور بود و مصنّف كتب و راوى اخبار بسيار است و از بزرگان اين طايفه و از علماى بزرگ ايشان است و در هر دو هفته، نظام الملك از رى به دوريست رفتى و از خواجه، جعفر، سماع اخبار كردى و بازگشتى و خاندان او خاندانى بزرگ است كه خلفاً عن سلفٍ، به علم و عفّت و امانت، آراسته بوده‏اند: رحمهم اللَّه تعالى».
محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در هدية الأحباب گفته: «الدّوريستى؛ شيخ ثقه جليل القدر، ابوعبداللَّه جعفر بن محمّد بن احمد بن العبّاس درشتى رازى، از اكابر علماى اماميّه و معاصر شيخ طوسى است، روايت مى‏كند از شيخ مفيد و سيّدين بلاواسطه و از شيخ صدوق به واسطه پدرش محمّد. و روايت مى‏كند از او شاذان بن جبرئيل. در جميع فنونْ مشهور و كثير الرّواية است. از خانواده علم و فضل است و به غايت معظّم بوده، به حدّى كه نظام الملك وزير، در هر دو هفته يك دفعه، از رى حركت مى‏كرد و مى‏رفت به درشت - كه در دو فرسخى رى است - براى آن كه از بركات انفاسش استفاده نمايد. و آن جناب را مصنّفاتى است و نسبش منتهى مى‏شود به حذيفة بن اليمان كه از اكابر صحابه است؛ رَضِىَ اللَّهُ عَنْه.
و نيز دوريستى، اَبومحمّد عبداللَّه بن جعفر بن محمّد بن موسى بن جعفر است كه حَمَوى در معجم البلدان ترجمه او را ايراد كرده و گفته كه: او يكى از فقها... تا آخر آنچه قاضى رحمه اللَّه عليه گفت.
و در الكنى و الألقاب نيز ترجمه گذشته را مبسوطتر ياد كرده است.
بايد دانست كه متن كتاب نقض، دوريستى مورد بحث را به كنيه «ابوجعفر» مكنّى كرده است و در تراجم مذكوره، كسى به اين كنيه ديده نمى‏شود؛ زيرا يا «جعفر مكنّى به ابوعبداللَّه دوريستى» و يا «عبداللَّه بن جعفر دوريستى» و يا «حسن بن جعفر دوريستى» ديده مى‏شود. پس فضلا خودشان به تحقيق اين امر بپردازند؛ زيرا نه من مجال فحص بيشتر دارم و نه اين مورد، گنجايش بسط مقال را بيش از اين دارد؛ در صورتى كه اين عالم، از محقّقان شيعه بوده و مشايخ و تلامذه دارد و در مفصّلات، به شرح و بيان، ياد شده است.
امّا اَبوالفرج حمدانى؛ مراد از او آن شخص است كه منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست او را چنين معرفى كرده: «الشّيخ الثّقة أبو الفرج المظفّر بن عليّ بن الحسين الحمدانيّ، ثقة عين، و هو من سفراء الإمام صاحب الزّمان عليه السلام، أدرك الشّيخ المفيد أبا عبداللَّه محمّد بن محمّد بن النّعمان الحارثيّ

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432216
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به