ولا يمكنني من الدّخول عليه، فاتركوه لأجلي. فتركوه، فدخل شهرستان و هو مريض، فبقي أيّاماً و مات».
تعليقه 36
موالى رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله
چون عبارت نُسَخ در اين مورد، مختلف است؛ در نُسَخ «ع، ح، س» چنين است: «سلمان پارسى را، و بلال حبشى را، و صهيب رومى را، و زيد حارثه را - كه مولاى رسولاند - و اسامه زيد را، عزيز گردانيدند».
و در نُسَخ «ب،م»: «سلمان پارسى و بلال حبشى و صهيب رومى را - كه مولاى رسولاند - و اسامه زيد را عزيز گردانيدند». با اين فرق كه در نسخه «ث» بعد از: «رومى را» جاى دو كلمه را سفيد گذاشته است و اين خود، قرينه ساقط بودن چيزى از عبارت كتاب است و ظاهر آن است كه آنچه در متن، تصحيح كرديم، نزديكتر به صواب است؛ به دليل اينكه از اين پنج تن كه نام ايشان در عبارت، برده شده است، فقط زيد است كه مولا بودنش به اتّفاق همه علماى فريقين، ثابت و محرز است، بنابر اينكه مراد از «مولى» معتق و آزاد كرده شده باشد.
و امّا اگر «مولى» را به معنى آزاد شده نگيريم، بلكه به يكى از آن معانى بگيريم كه مىتواند با اينان نيز منطبق شود، مىتوان همه اينها را از موالى پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله شمرد، چنانكه ابن شهر آشوب رحمه اللَّه عليه در مناقب تحت عنوان «مواليه» جماعتى را نام برده و نصّ عبارت او اين است: «مواليه صلى اللَّه عليه و آله: سلمان الفارسيّ، و زيد بن حارثة، و ابنُه اُسامة - تا آنكه گفته: - و بلال الحبشي، و صهيب الرّومي» (رجوع شود به مناقب جزء 1، ص 92 از چاپ بمبئى).
و مجلسى رحمه اللَّه عليه در سادس بحار، عبارت كتاب مناقب را نقل كرده و شرح نموده است (رجوع شود به ص 733 چاپ امين الضّرب). و گويا وجه اختصاص به ذكر اين پنج نفر در اينجا به عنوان «موالى رسول» با آنكه همه اصحاب به اين معنا كه نسبت به اين پنج تن ذكر شد، با اينان شريك هستند، همانا اجنبى و بيگانه بودنِ آنان است در مقابل كسانى كه همه عرب و از خويشاوندان خاتم الانبيا صلى اللَّه عليه و آله بودهاند.
تعليقه 37
در اينكه وليد مغيره را «وحيد» و «ريحانه قريش» خواندندى
اينكه مؤلّفِ بعض فضائح الرّوافض گفته: «و وليد مغيره را كه او را ريحان قريش خواندندى»؛ اشاره به امرى است كه مسلّم در ميان مفسّرين و تاريخنويسان اسلام مىباشد؛ زيرا جمهور مفسّران از عامّه و خاصّه - از قبيل زمخشرى در كشّاف و فخر رازى در مفاتيح الغيب و نيشابورى در غرائب القرآن و بيضاوى در أنوار التّنزيل و خازن در لُباب التّأويل و ابوالسّعود در إرشاد العقل السليم و كاشفى در مواهب عليّه و ابوالفتوح در روض الجنان و طبرسى در مجمع البيان و فيض در صافى و مولى فتح اللَّه در منهج الصّادقين، إلى غير هؤلاء - در تفسير اين آيات: (ذَرْنى وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحيدًا * وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُودًا * وَ بَنينَ شُهُودًا * وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهيدًا)۱ به اين مطلب، تصريح كردهاند.