767
نقض

مى‏پرداخته‏اند، امّا درست در خاطر نگاه نداشته بودم كه مأخذ نقل وى چه كتابى بوده است؛ از اين روى، مشغول تتبّع و تفحّص بوده تا آن‏كه از حسن اتّفاق آن ايّام كه نقض تازه منتشر شده بود، در تهران جشنى به نام «ابوعلى سينا» منعقد شده بود و طبق معمول اين جشن‏ها، فضلاى ساير كشورها دعوت شده بودند؛ از جمله آنان، عالم جليل و ناقد بصير، درياى موّاج فضل و كمال، دكتر مصطفى جواد عراقى - رحمةُ اللَّه عليه - بود. نگارنده اين موضوع را به وى عرض كرده و مأخذ اين كلام را پرسيدم. وى اظهار داشت كه ابن جوزى در تاريخ المنتظم در چندين مورد، به اين مطلب تصريح كرده است و من در پشت همان تاريخ، آن موارد را يادداشت كرده‏ام، چون برگردم براى شما مى‏فرستم. نگارنده نظر به اشتياقى كه به دانستن اين امر داشت، در همان چند روز كه ايشان اين‏جا تشريف داشتند، تاريخ نامبرده را [همان قدرش را كه چاپ شده است‏] از آغاز تا انجام مطالعه كرده و موارد ذكر قضيّه را بيرون آورده و به نظر شريف وى رسانيد. آن مرحوم نيز بيش از حدِّ عادّى، نگارنده را مورد تحسين و تشويق و تجليل قرار داده و آنچه لازمه شأن مِثل او بود به جاى آوردند - مَلأ اللَّهُ قبَره نوراً و روحَه سروراً - و در واقع، اگر اين دلالت و هدايت او نمى‏بود، شايد نگارنده به دريافت دلايل و شواهد كلام مورد بحث، چنان‏كه شايد و بايد، موفّق نمى‏شد. بارى برگرديم به اصل مقصود.
ابن الجوزى در المنتظم (ج 8، ص 78، ترجمه) ضمن ذكر حوادث سال 425 گفته:
«آن‏گاه عيّاران، برگشته زمام امور را به كف گرفته و بساط امن و امان و نظم و نسق را در شهر بغداد پهن كردند و مردم نيز در مقابل اين خدمت، آنچه را از عايدات بازارها به دولتيان مى‏پرداختند، به ايشان دادند. و همچنين آنچه را پيوسته به صندوقِ درآمدِ دولت از ماليات خرابات و مراكز فسق و فجور - از قبيل قمارخانه‏ها و شرابخانه‏ها و زناخانه‏ها و غناخانه‏ها - مى‏رسانيدند، به عيّاران پرداختند».
نگارنده گويد: اين عبارت، صريح است در اين‏كه در تاريخ مزبور، مَواخير مذكور از طرف زمامداران وقت، مجاز بوده و ماليّات خاصّى نيز داشته كه به صندوق دولت، عايد مى‏شده است.
امّا احتمال اين‏كه «قيراطخانه» در كتاب نقض محرّف و مصحّف «قوّادخانه» باشد، به قرينه استعمال راوندى آن را در همين معنى؛ به نظر، بسيار بعيد مى‏آيد. بلى، انصاف آن است كه معنى هر دو كلمه يكى است؛ زيرا گمان نمى‏كنم براى احدى از اهل دقّت، نظر شبهه و ترديدى در اين بماند كه راوندى از «قوّادخانه» همان جايگاه فسق و فجور و شهوت‏رانى و عيّاشى و هوس‏بازى را اراده كرده است كه صاحب بعض مثالب النّواصب نيز از «قيراطخانه» همين معنى را اراده كرده است لاغير؛ و غايت اين امر، آن مى‏شود كه اين دو كلمه، مترادف باشند.
در برخى از كتبِ لغتِ فارسى، كلماتى به نظر مى‏رسد كه مرادف با معنىِ ماخور و خرابات است.
در غياث اللغات گفته: «بيت اللّطف، كنايه از لولى‏خانه از مصطلحات؛ و صاحب بهار عجم به اين معنى بيت النّطف نوشته است به ضمّ نون كه بعد لام است و فتح طاى مهمله؛ چه نطف، جمع نطفه است».
و مراد از «لولى» زن بدكاره است. در برهان گفته: «در هندوستان، قَحبه و فاحشه را لولى گويند». و نيز در برهان گفته: «خرابات - بر وزن كرامات - شرابخانه و بوزه‏خانه و قمارخانه و امثال آن را گويند.


نقض
766

آن‏ها بى‏آن‏كه تخمى كاشته باشند، بار ديگر به محصول آن‏ها مى‏رسند و از غلّات آن‏ها بهره‏ور مى‏گردند. و در آن سرزمين، معمول است كه اهل آن، سگ‏ها را و موش‏هاى بزرگ را مى‏خورند و چشم‏هاى اغلب اهالى آن شهر سالم نيست، بلكه به كم بينايى و اشك‏ريزى مبتلا هستند و عرب، آن ابتلاى چشم را عَمَشَ (به فتح عين و ميم) مى‏نامد».
ناصر خسرو در سفرنامه خود (ص 56 چاپ فرانكلين) گفته: «و قيروان، ولايتى است شهر معظمش سجلماسه است، كه به چهار فرسنگى دريا است. شهر بزرگ بر صحرا نهاده و باروىِ محكم دارد. و در پهلوى آن مهديّه است كه مهدى از فرزندان اميرالمؤمنين حسين بن على - رَضِيَ اللَّه عنهما - ساخته است بعد از آن‏كه مغرب و اندلس گرفته بود و بدين تاريخ، به دست سلطان مصر بود».
پس، از بيانات گذشته، به خوبى روشن شد كه كُتامه و لاعه و سِجِلماسه، از مراكز دعوت و مواطن ظهور دولت و بروز قدرت فاطميان مصر بوده است؛ بنابراين مؤلّفِ بعض فضائح الرّوافض امور مذكوره در كلمات خود را - خواه راست باشد خواه دروغ - به اين موارد نسبت داده است.

تعليقه 47

قيراط خانه‏

اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه در نقض گفته: «امّا جوابِ اين كلمات كه: خلفاى ملاحده، خمر فروختن و زنا و لواطه و غير آن از منهيّاتِ شرعى به ظاهر كردند. آرى كردند، لعنت بر مُلحدان باد و اقوالشان! امّا مى‏بايست كه اين معنى در بغداد، ظاهر نبودى، و قيراطخانه كه در وى، همه منهيّات رود در جَهرْ، و خمر نفروختندى، و رضا ندادندى، و اُجرت نستدندى، تا بر مُلاحده اين طعن، شايستى زدن»:
نگارنده گويد: كلمه مركّبه «قيراطخانه» را در كتبِ لغت، دسترس نيافتم، ليكن نظر به اين‏كه مراد از آن، به خوبى از اين كلام مستفاد مى‏شود؛ زيرا از سياق سخن و وصفِ آن به اين‏كه : «در وى همه منهيّات رود در جهر» صريحاً معلوم مى‏شود كه مقصود، اماكنى بوده است كه فُسّاق و فجّار و اوباش و بدكاران، در آن‏جاها گرد آمده و به انجام امور منهيّه در شرع مى‏پرداخته‏اند.
و فيروزآبادى گفته: «و القيراط و القرّاط - بكسرهما - يختلف وزنه بحسب البلاد، فبمكّة ربع سدس دينار، و بالعراق نصف عشره».
در منتهى الإرب گفته: «قيراط - بالكسر - : نيم‏دانگ؛ و وزنش به حسب بلاد، مختلف است؛ به مكّه چهار يكِ از شش يك دينار است، و به عراق نصف ده يك دينار. قرّاط - بالكسر و شدّ الرّاء - مثله، و هو أصل القيراط؛ لأنّ جمعُه قَراريط، فاُبْدِلَ من أحد حرفي تضعيفه ياءً، كما فى دينار و دنّار». و طالبِ تفصيل، به تاج العروس يا لسان العرب يا نظاير آن‏ها از مفصّلات رجوع كند. پس شايد وجه اطلاق «قيراطخانه» به اين اماكن، آن بوده است كه مردم به وسيله قيراط يا مقدار قيراط از پول آن زمان، به آن خانه‏ها راه مى‏يافته‏اند. و تصريح به اين مدّعا در آينده خواهد شد.
نگارنده گويد كه: از علّامه قزوينى رحمه اللَّه عليه ضمن كلماتش شنيده بودم كه: در زمان خلفاى عبّاسى در بغداد، چنين عشرت‏خانه‏اى بوده كه دامن آلودگان، در آن‏جا به فسق و فجور و عيّاشى

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429555
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به