813
نقض

إلّا منتخبه للشيخ حسن بن سليمان تلميذ الشهيد صاحب كتاب المحتضر و كتاب الرَّجعة، توفّي الصَّفّار بِقمّ سنة 290».
و در هديّة الأحباب گفته: «الصفّار محمّد بن الحسن القُمّي، ثقة عظيم القدر، وجه أصحابنا القمّيّين، قليل السقط في الرواية، صاحب تصنيفاتٍ جيّدةٍ. جيّدة - به فتح جيم و كسر ياء مشدّد - مؤنّث جَيّد است، به معنى خوب و نيكو، نعت است از جودت. امّا كتاب شريف بصائر الدرجات كه از نفائس كتب شيعه اثنا عشريّه است، بحمد اللَّه دو مرتبه چاپ شده؛ يكى به ضميمه نفس الرحمن فى أحوال سلمان تأليف محدّث نورى. اين، چاپ سنگى است؛ و ديگرى سُربى كه بعد از آن در تبريز چاپ شده و مستقل است و ضميمه كتابى ديگر نيست. خدا بانى هر دو چاپ را جزاى خير دهاد به فضل عظيم خود، به طورى كه لايق شأن اوست... .
ابن ماجيلويه القمى؛ نجاشى رحمه اللَّه عليه در رجال خود (ص 250-251 چاپ بمبئى) گفته: «محمّد بن أبي القاسم عبيداللَّه بن عمران الجنابيّ البرقي أبو عبداللَّه، الملّقب ماجيلويه، و أبوالقاسم يلقّب بندار، سيّد من أصحابنا القمّيّين، ثقة عالم فقيه، عارف بالأدب و الشعر و الغريب، و هو صهر أحمد بن أبي عبداللَّه البرقي علَى ابنته، و ابنه عليّ بن محمّد منها، و كان أخذ عنه العلم و الأدب، له كتب؛ منها كتاب المشارب - قاله النّجاشي. قال أبوالعبّاس: هذا كتاب قصد فيه أن يعرّف حديث رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله - و كتاب الطبّ، و كتاب تفسير حماسة أبي تمّام. أخبرني عليّ بن أحمد رحمه اللَّه عليه قال: حدّثنا محمّد بن عليّ بن الحسين قال: حدّثنا محمّد بن عليّ بن ماجيلويه قال: حدّثنا أبي عليّ بن محمّدٍ، عن أبيه محمّد بن أبي القاسم».
محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در هديّة الأحباب گفته: «ماجيلويه، لقب عالم فقيه ثقه جليل القدر محمّد بن ابى القاسم قمى است كه صِهْر احمد بن ابى عبداللَّه برقى است و فرزندش علىّ بن محمّد، از دختر برقى است. و نيز ماجيلويه، لقب سبطش محمّد بن علىّ بن ابى القاسم است.
و ماجيلويه، شايد مركّب باشد از ماجل و وَيْه. و ماجل، موضعى است به باب مكّه معظّمه كه هر چه به مكّه جلب مى‏شود، در آن‏جا جمع مى‏شود. و وَيْه، كلمه اغرا و تحريض است مثل دونَك. و چون آن بزرگوار، از بزرگان قمّيّين و عالم و فقيه و عارف به ادب و شعر و جامع كمالات و ثقه بوده، به حدّى كه آيت اللَّه علّامه در حقّ او فرموده: سيّدنا من أصحابنا القمّيّين؛ لهذا او را ماجيلويه گفتند. و ياء، از اشباع كسر جيم حاصل شده، چنان‏كه كتاب نوادر الحكمه را دبّة الشَّبيب مى‏گفتند و شبيب نام مردى بود در قمْ دبّه داشته، صاحبان خانه‏ها هر روغنى كه از او مى‏خواستند از همان دبّه مى‏داده، اين كتاب را به آن دبّه تشبيه كرده‏اند. و پدرش القاسم را بُنْدار مى‏گفتند و بُنْدار، تاجرى است كه اَمتعه را جمع مى‏كند و نگاه مى‏دارد كه به قيمت گران بفروشد؛ و اللَّهُ العالم».
نگارنده گويد: پس مراد از «ابن ماجيلويه» شايد يكى از اَبناى اين دو عالم بوده است؛ يا ماجيلويه دوم را نظر به آن كه سبط ماجيلويه اوّل بوده است «ابن ماجيلويه» نيز مى‏گفته‏اند؛ و يا شخصى ديگر است كه من بر ترجمه‏اش واقف نشده‏ام.


نقض
812

صادق عليه السلام كه فرمود: «إنّما سُمّي جابراً لأنّه جبر المؤمنين بعلمه، و هو بَحْرٌ لا يُنْزَحُ، و هو الباب في دهره، و الحجّة على الخلق من حجّة اللَّه أبي جعفر محمّد بن عليّ عليهما السلام»: همانا جابر به اين اسم ناميده شده به جهت اين‏كه نيكو حال و توانگر مى‏كند مؤمنين را به علم خود؛ و او دريايى است كه هر چه از او برداشته شود، تمام نشود؛ و او است باب در زمان خود و حجّت بر خلق از جانب حجّة اللَّه اَبو جعفر محمّد بن على عليه السلام».
از جمله امورى كه دلالت بر وثاقت و جلالت جابر مى‏كند، اعراض عامّه است از نقل روايت از جابر به جهت تشيّع او. و علماى ما اين امر را دليل ديگر - علاوه بر ادلّه‏اى كه دارند - بر عظمت او شمرده‏اند.
عمّار الدهنى؛ مامقانى رحمه اللَّه عليه در تنقيح المقال در ترجمه او گفته: «عدّه الشيخ رحمه اللَّه عليه في رجاله من أصحاب الصادق عليه السلام قائلاً: عمّار بن خبّاب أبي معاوية البجليّ الدّهنيّ الكوفي، انتهى. و قال في الفهرست: عمّار بن معاوية الدُّهني، له كتاب ذكره ابن النديم، انتهى. و قد عرفت ارتفاع التَّنافي الّذي يتخيّل بينهما، فسقط قول الحائريّ: أنّ الصواب أبو معاوية بدل ابن معاوية».
و زعيم شيعه حضرت آيت اللَّه خويى - أطالَ اللَّه بقاءه - در كتاب معجم رجال الحديث چهار وجه، درباره استدلال به تشيّع او از ديگران نقل نموده و از همه جواب داده و ردّ كرده است، طالب تفصيل به كتاب مذكور و ساير موارد ترجمه او رجوع كند.
محمّد بن الصلت؛ مامقانى رحمه اللَّه عليه در تنقيح المقال گفته: «محمّد بن الصلت بن مالك القرشيّ الكوفي، عدّه الشيخ رحمه اللَّه عليه في رجاله من أصحاب الصادق عليه السلام، و الظاهر كونه إماميّاً، إلّا أنّ حاله مجهول، و كنيته أبو العديس على ما يظهر من الرواية التي رواها في أواخر مكاسب التهذيب، و قد مرّ ضبط الصّلت في أحمد بن محمّد بن موسى، و نقل في جامع الرُّواة رواية عليّ بن أسباط عنه عن الرضا عليه السلام، و رواية عبدالرّحمن بن أبي نجران عنه عن صالح عن أبي جعفر الباقر عليه السلام، و رواية أبان عنه عن أبي جعفر عليه السلام، و رواية السِّنديّ بن محمّد عنه عن أبي حمزة».
هشام بن الحكم؛ نظر به شهرت عظمت و جلالت و رفعتِ مقام و منزلتش، مستغنى از ترجمه و شرح حال است و در اين باب، كُتب و رسائلى نيز نوشته‏اند.
أبو جعفر البصرى؛ نسخه بدل‏هاى اين نام «ابو جعفر البصر - يا بصير» يا «أبو جعفر النّصير» است و من نتوانستم كه بفهمم اين شخص كيست؟ اهل فضل، خودشان به تحقيق درباره وى بپردازند.
محمّد بن الحسن الصفّار؛ محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در سفينة البحار در «صفر» و در الكنى و الألقاب گفته: «الصَّفّار الشيخ أبو جعفر محمّد بن الحسن بن فرّوخ. فروخ، معرّب فرّخِ فارسى است. در برهان قاطع گفته: فرّخ - به فتح اوّل و ضمّ ثانى مشدّد و خاى نقطه‏دارِ ساكن - به معنى مبارك و خجسته و ميمون باشد و به معنى زيبا روى هم آمده است؛ چه اصل اين لغت، فَرْرُخ است؛ فَر به معنى زيبا؛ و رُخ، روى را گويند... تا آخر سخن او. القمّي (جش) كان وجهاً في أصحابنا القمّيّين، ثقةً، عظيم القدر، راجحاً، قليل السقط في الرواية، له كتب؛ منها: كتاب الصلاة، كتاب الوضوء. أقول: ثمّ عَدّ كتبه، و ذكر فيها بصائر الدرجات، و هو الّذي بأيدينا، و هو غير بصائر الدرجات لسعد بن عبداللَّه الأشعري القميّ؛ فإنّه لايوجد

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429551
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به