815
نقض

امّا خواجه مظفّر حمدانى و أبو الفرج حمدانى و حسين حمدانى و جعفر دوريستى و ذو الفَخرين مرتضى قمى؛ تراجم ايشان در سابق، گذشت (تعليقه 29 و 30).
امّا فقيه قاينى و القاضى الحسين، به ترجمه ايشان دست نيافتم.
امّا عبد الجبّار رازى، ترجمه او گذشت (تعليقه 21).
امّا مفيد عبدالرّحمن نيسابورى و ابوسعيد نيسابورى خزاعى و فقيه مفيد اميركا قزوينى؛ تراجم ايشان نيز گذشت (تعليقه 30).
امّا ابو اسماعيل حمدانى، مراد از او همان است كه مصنّف رحمه اللَّه عليه در اوايل كتاب، هنگام معرّفى مدارس شيعه، از او و مدرسه‏اش نام برده است و منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه در ترجمه او گفته: «الشيخ الإمام ناصرالدّين أبو اسماعيل محمّد بن حمدان بن محمّد الحمداني، رئيس الأصحاب و مقدّمهم بقزوين، عالم واعظ، له كتاب الفصول في ذمّ أعداء الاُصول، و مناظرات جرتْ بينه و بين الملاحدة لعنهم اللَّه».
امّا سيّد ابوليلى الحسينى، مراد از او همان است كه منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه او را چنين ترجمه كرده: «السيّد مصباح الدّين أبو ليلى أحمد بن محمّد بن أحمد الحسيني، عدلٌ ثقةٌ».
امّا وزير مرداسى، مراد از آن همان است كه منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه او را چنين ترجمه كرده: «الشيخ أفضل الدّين وزير بن محمّد بن مرداس المرداسي، فقيه فاضل صالح».
و در أمل الآمل به عوض «المرداسى»: «الرَّوّاسى» ياد شده و شيخ آقا بزرگ رحمه اللَّه عليه در الثّقات العيون (ص 329) بعد از نقل ترجمه او از فهرست منتجب الدّين گفته: «و جاء في الأمل: الوزير بن محمّد الروّاسي، و لا أظنّه صحيحاً».
امّا حيدر بن ابى نصر الحاجاتى، منتجب الدّين درباره‏اش گفته: «حيدر بن أبي، نصر الجرجاني، فقيه مقرئ». و در أمل الآمل به جاى «حاجاتى»: «جاجاتى» و شيخ آقا بزرگ رحمه اللَّه عليه در طبقات أعلام الشيعه (ص 90 الثّقات العيون) بعد از نقل ترجمه از فهرست و أمل الآمل گفته: «و هو تصحيف ظاهراً» و مرادش از «هو» جاجاتى بودنِ كلمه در أمل الآمل است.
امّا سيّد امام الحسين الأشتر الجرجانى؛ ترجمه‏اش به دست نيامد.
امّا سيّد منتهى بن ابى زيد؛ فريد خراسان ابوالحسن بيهقى در كتاب لباب الأنساب و ألقاب الأعقاب كه از مهمّات كُتب نَسَب است - و نگارنده در تعليقات ديوان قوامى رازى اهميّت و عظمت مقام آن را شرح داده است (رجوع شود به ص 236-243) و در جدول مقاتل الطالبيّين (ص 150) نسخه خطّى اين جانب (نسخ اين كتاب در كتابخانه مشهد مقدّس رضوى و كتابخانه مسجد سپهسالار و كتابخانه عالم فقيد آقا مير حجّت تبريزى رحمه اللَّه عليه موجود است و جدول مذكور در نسخه من 24 صفحه است) - گفته: «السيّد الأجلّ الإمام المنتهى بن أبي زيد الجرجاني، كان عالماً فاضلاً ورعاً، دعاه واحد من أصحاب القلاع و قتله في مجلسه على المنبر في شهور سنة عشرة و خمسمائة، قبره بجرجان، و صلّى عليه سادات جرجان».
ابن الفوطى در تلخيص مجمع الآداب في معجم الألقاب (ص 791 كتاب لام و ميم، چاپ هند) در


نقض
814

تعليقه 88

در ترجمه علمايى كه تحت عنوان «و از متبحّران علماى متأخّران» در كتاب نقض ياد شده‏

اين كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «چون نوبختيان، چهل مرد، همه مصنّف، كه تأليف كتاب - كذا في الأصل. و ظاهراً: «كتب» يا «كتاب‏هاى» و يا كلمه «همه» محرِّف و مصحِّف «هر يك» مى‏باشد، چنان‏كه در پاورقى متن گفته‏ايم - الآراء و الديانات كرده‏اند بسى مطوّل و مختصر... تا آخر».
نگارنده گويد: چهل مرد بودنِ علماى نوبختيان، در غير اين كتاب، به نظر من نرسيده است و احتمال اين‏كه كلمه «چهل» محرّف و مصحّف «چهار» باشد، با تأمّل در عبارت، بسيار بعيد به نظر مى‏آيد؛ زيرا افتخار به چهار مرد از اين خاندان، با وجود شهرت بيشتر از چهار نفر از ايشان در ميان ارباب فنّ و اهل خبره و اطّلاع در هر دوره از ادوار بعد از ايشان، از مِثل شيخ عبدالجليل رحمه اللَّه عليه كه بسيار ناقد و مطّلع و بصير بوده است، دور از صواب به نظر مى‏رسد. در هر صورت، شبهه‏اى در اين نيست كه علماى بزرگِ بسيارى از اين خاندان پديد آمده و خدمات برجسته و شايان و قابل توجّه و اهمّيّت بسيارى در راه اِعلاى كلمه حقّ و ترويج مذهب جعفرى و آيين اثنا عشرى انجام داده‏اند كه به هيچ وجه، قابل انكار نيست؛ حتّى براى مخالفان اين مذهب نيز. و اگر فرضاً هيچ فردى از اين خاندان بيرون نمى‏آمد مگر حسين بن روح نوبختى - رضوانُ اللَّه عليه - نايب سوم امام زمان (عجّل اللَّه فرجه) هر آينه بس بود براى اثبات رفعت و عظمت و مقام و منزلتِ اين خاندان، تا چه رسد به علماى بزرگ ديگر كه هر يك در جاى خود درجه و رفعتى و مقام و منزلتى دارد و همه‏شان از علم و عمل، به مقامى معلوم رسيده‏اند؛ جَزاهُمُ اللَّه عَنِ الإسلام و أهله خيرَ الجزاء.
طالب تفصيلِ عظمت اين خاندان بزرگ و دودمان جليل، بايد به كتب مبسوطه و تواريخ مفصّله رجوع كند. كه نوعاً عربى است. و خوشبختانه استاد فقيد عبّاس اقبال آشتيانى رحمه اللَّه عليه كتاب بسيار دقيق و نفيس و جامع و مانعى در اين باب نوشته و آن را خاندان نوبختى ناميده است و چون آن كتاب به زبان فارسىِ فصيح است و مكرّر چاپ خورده است، طالبان تفصيلِ عظمت و جلالتِ اين خاندان شريف، اگر به آن كتاب - كه در دسترس عموم است - رجوع كنند، سزاوار و به جا خواهد بود.
امّا مفيد محمّد بن محمّد بن نعمان حارثى و علَمَ الهُدى سيّد اَجلّ مرتضى و برادرش سيّد رضى و شيخ الطّايفه ابوجعفر طوسى - رضوانُ اللَّه عليهم - مستغنى از احتياج به ترجمه و شرح حال هستند.
امّا ابويعلى جعفرى، همان است كه محدّث قمّى رحمه اللَّه عليه در هديّة الأحباب او را چنين ترجمه كرده: «ابويعلى الجعفرى محمّد بن حسن بن حمزه، شيخ متكلّم فقيه، داماد شيخ مفيد و جانشين و خليفه او، وفاتش سنه 463 و اشاره به اوست در نخبة المقال:

خليفة المفيد بويعلى جلس‏مجلسه للعلم مات في تجس ۴۶۳».
و در حاشيه گفته: «و جدّش ابويعلى حمزه، ظاهراً همان است كه ابن نديم، قرآنِ به خطّ اميرالمؤمنين عليه السلام را نزد او ديده و فرموده: چند ورق از آن ساقط شده بود و آن مصحف، نزد اهل جعفر بوده و در زمان ما به ابويعلى حمزه رسيده».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402245
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به