821
نقض

امّا نجيب ابو المكارم المتكلّم الرازي؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه گفته: «الشيخ معين الدّين أبو المكارم سعد بن أبي طالب بن عيسى المتكلّم الرّازيّ المعروف بالنَّجيب، عالم مناظر، له تصانيف؛ منها: سفينة النَّجاة في تخطئة البُغاة، كتاب علوم العقل، مسألة الأحوال، نقض مسألة الرؤية لأبي الفضائل المشّاط، الموجز». و اشاره به كتاب اخير همين عالم است آن چه در ضمن تصانيف سديد الدين محمود حمّصى رحمه اللَّه عليه گفته به اين عبارت: «نقض الموجز للنجيب أبي المكارم». و اين همان عالم است كه در مناظره‏اى كه در زمان سلطان مسعود سلجوقى و به روزگار ولايت و حكومت امير عبّاس غازى، در ميان علما و متكلّمان اهل سنّت و سيّد جلال الدّين شيعى بلخى واقع شده است به ناظرى و حكميّت انتخاب شده است؛ و نصّ عبارت مصنّف رحمه اللَّه عليه اين است (ص 491): «و قاضى ظهير الدّين و خواجه بونصر هسنجانى ونجيب الدّين بُلمكارم را كه متبحّر بودند در علم اَحمز اصولين (كذا) به ناظرى اختيار كردند».
امّا الشّيخ الامام عزالدّين ابو منصور احمد بن على الطّبرسى؛ ابن شهر آشوب رحمه اللَّه عليه در معالم العلماء (ص 21 چاپ تهران، به تصحيح استاد فقيد عبّاس اقبال) گفته: «شيخي أحمد بن أبي طالب الطَّبرسي؛ له الكافي في الفقه حسن، الاحتجاج، مفاخرة الطالبيّة، تأريخ الأئمّة عليهم السلام، فضائل الزّهراء عليها السلام».
امّا الامام سديد الدّين ابو القاسم الاسترابادى؛ ترجمه‏اش به دست نيامد.
امّا السّديد محمود بن ابى المحاسن؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه گفته: «الشّيخ سديد الدّين محمود بن أبي المحاسن بن أميرك، عالم فاضل». فريد خراسان ابو الحسن بيهقى رحمه اللَّه عليه در تاريخ بيهق به مناسبتى از او به اين عنوان «و إمام سديد الدّين محمود بن أميرك الرّازيّ المتكلّم» (ص 230 چاپ تهران، به تصحيح استاد بهمنيار) نام برده است.
امّا الفقيه عليّ المغاري؛ ترجمه‏اش به دست نيامد و شايد «المغارى» از «الغاريّ» تصحيف شده باشد. محدّث نورى رحمه اللَّه عليه در خاتمه مستدرك (ج 3، ص 490) ضمن ذكر مشايخ قطب راوندى رحمه اللَّه عليه گفته: «ط - [أي التّاسع من مشائخه ]أبو نصر الغاري. في الرّياض: كان من أجلّة مشايخ السيّد فضل اللَّه الراوندي، قال: و الغاريّ - كما وجدته بخطّه الشّريف - بالغين المعجمة، و لعلّه نسبة إلى الغار، و هي قرية من قرى الأحساء، و هي معمورة إلى الآن، و قد دخلتها، و كان فيها في الأغلب جماعة من العلماء، انتهى. و قال القطب الراوندي في قصص العلماء: أخبرني أبو نصر الغاري... تا آخر».
امّا الشيخ ابو الحسين هبة اللَّه الرّاوندى؛ مراد، قطب راوندى است و «ابو الحسين» را با اضافه به هبة اللَّه بايد خواند تا از قبيل علىِ بو طالب، و حسنِ على، و حسينِ على، و عبّاسِ على، و ناصر خسرو، و مسعودِ سعد سلمان و نظاير آنان كه در زبان فارسى و مخصوصاً در زمان تأليف نقض بسيار شايع و مصطلح و مستعمل بوده است. امّا ترجمه او اجمالش ضمن معرّفى كتاب‏ها در تعليقه 24 گذشت و نظر به آن كه اين بزرگوار از علماى بسيار معروف و مشهور شيعه است و در همه كتب تراجم شيعه، شرح حالش ياد شده است، ما به آنچه در سابق نوشته‏ايم، اكتفا مى‏كنيم.
اما السّديد محمود الحِمَّصى؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه در فهرست او را چنين ترجمه كرده: «الشيخ الإمام


نقض
820

كرده (ص 35 همين چاپ): «و مدرسه فقيه على جاسبى به كوى اصفهانيان كه خواجه اميرك فرموده است كه بدان تكلّف، مدرسه‏اى در هيچ طايفه‏اى نيست و سادات دارند و در آن جا مجلس وعظ و ختم قرآن و نماز به جماعت باشد، نه در عهد سلطان سعيد ملكشاه فرمودند (تا آخر)».
در مرآة البلدان (ج 4، ص 66) گفته: «جاسب، ولايتى است در نهايتِ برودت و از ييلاق‏هاى بسيار سرد. و در اين زمان، از مضافات قم و حكومت آن، جزو حكومت اين شهر مى‏باشد و در ميان درّه واقع شده، چهار طرف آن كوهسار است. جنوب اين ولايت، دليجان و نراق؛ و شمال آن، قريه كرمجكان از دهات قم؛ مشرق آن، محدود به كوهسار اردهال؛ و مغرب آن، منتهى به جبال راونج مى‏شود. عرض درّه كه جاسب در آن واقع است، نيم فرسخ؛ و طول، يك فرسخ و نيم است.
گويند: جاسب از بناهاى يكى از اُمراى عسكريّه هماى دختر بهمن بن اسفنديار مشهور به نيمور مى‏باشد و اين امير در نراق و دليجان و دهات پشتكدار حكومت داشته و در آن حدود، بناهاى محكم گذاشته كه از جمله سدّى است كه به رودخانه آبار قم بسته - تا آن كه گفته: - بالجمله، امير مذكور، در ايّام حكومت خود در اين نواحى، جاسب را محلّ اسب‏هاى خود قرار داده و به جهت لطافت و خوبى هوا و عذوبت مياه تابستان، اين مكان را ييلاق و اقامتگاه خود قرار داده. و اين محلّ را «جاى اسب» مى‏ناميده‏اند از كثرت استعمال «جاى اسب»: «جاسب» شده است - تا آن كه گفته: - سكنه اين ديار، اكثر، سادات صحيح النَّسب و اهل صلاح مى‏باشند. از محدّثين چنين مسموع شده كه به موجب احاديث نبوى صلى اللَّه عليه و آله أصحاب صاحب الأمر - عجّل اللَّه تعالى فرجَه - كه سيصد و سيزده تن مى‏باشند، هفت نفر از آن‏ها از قراى سبعه جاسب‏اند و از هيچ بلد معظمى، به اين عدد و شماره، آن حضرت را يارى‏كننده نيست - تا آن كه گفته: - قراى سبعه جاسب: هزار جان، داران، كردكان، وشنگان، رز، دسقونقان، سحكان...» پس، بعد از معرّفى اين قراى سبعه مذكوره، به شرح و بسط و تفصيل تمام، تنى چند را از متأخّرين معارف جاسب ذكر كرده و كلامش را خاتمه داده است (رجوع شود به ص 66-71).
و امّا الفقيه الحسين الواعظ البكرآبادى بجرجان؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه گفته: «الشيخ الإمام موفّق الدّين الحسين بن [أبي‏] الفتح الواعظ البكرآباديّ الجرجاني، فقيه صالح ثقة، قرأ على الشيخ أبي عليّ الطوسي، و قرأ الفقه عليه الشيخ الإمام سديد الدّين محمود الحِمَّصي؛ رحمهم اللَّه». و اين عالم، از مشايخ طبرسى رحمه اللَّه عليه صاحب مجمع البيان است.
امّا الفقيه الحسين الدينابادى؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه گفته: «الفقيه الحسين بن محمّد الزَّين‏آبادي، صالح واعظ».
نگارنده گويد: «دين آباد» نام دهى بوده است.
امّا الفقيه الحسين الريجاني؛ منتجب الدّين رحمه اللَّه عليه گفته: «الفقيه الحسين بن محمّد الرّيحاني [خ ل: الزَّنجاني ]المجاور بالحرمين صالح».
امّا الفقيه ابوطالب الاسترابادى؛ نام او و ترجمه او در تعليقه 24 گذشت.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 431154
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به