833
نقض

يوم مجلساً فيه بعض الطالبيّين، فقال: لا أتكلّم في مجلسٍ بحضرة أحدهم، هم أحقّ بالكلام و لهم الرّئاسة و الفضل» انتهى.
امّا اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و شيخ بوجعفر طوسى رحمه اللَّه عليه در أسماء الرجال آورده كه: كان محمّد بن إدريس الشافعى من أصحابنا (تا آخر)»؛
من به چنين كلامى واقف نشده‏ام و در أسماء الرجال شيخ الطايفه رحمه اللَّه عليه و در ساير كتب او نديده‏ام و نسبت آن را به وى نيز از هيچ عالمى نشنيده و در كتاب هيچ عالمى از علماى شيعه نيز تاكنون نديده‏ام.
و گويا نظر به آن كه خود مصنّف رحمه اللَّه عليه نيز به ثبوت نسبت اين كلام به شيخ طوسى رحمه اللَّه عليه و صحّت صدور آن از وى اعتماد زياد نداشته، در آخر گفته است: «و شكّ نيست كه اگر شافعى شيعى نبود، بارى مجبّر و مشبّهى و اشعرى نبود».
و امّا فضل بن معقل؛ رافعى در التّدوين في ذكر أخبار قزوين (ص 466 نسخه عكسى اسكندريّه، و ص 340 نسخه عكسى تركيّه) گفته: «الفضل بن معقل بن أحمد بن محمّد بن سنان أبو العبّاس العجلي كان من الرّؤساء و الفضلاء، و كانت له قبّةٌ على رأس سكّة اللّيث على طريق المدينتين بقزوين كتب على بابها:

أرى الدنيا تجهّم لانطلاق‏مشمّرةً على قَدَمٍ و ساق‏
و ما الدّنيا بباقيةٍ لحَيٍ‏و لا حيٌّ على الدّنيا بباق‏
كأنّ بنى اُميّة لم يكونواملوكاً للمدينة و العراق».
نگارنده گويد: اسم پدر فضلِ نامبرده در بعضى نسخ «مغفل» به غين معجمه و فاء ضبط شده و در قاموس در مادّه «عقل» - به عين مهمله و قاف - گفته: «معقل بر وزن منزل، از اسماى اعلام است». و همچنين در مادّه «غفل» - به غين معجمه و فاء - گفته: «مغفّل بر وزن معظّم، از اعلام اشخاص است».
و امّا قضيّه نيابت هزار حاجى از او در يك موقف؛ درباره يكى ديگر از همين سلسله «بنى عجل» است كه موسوم به عبّاس بوده است، چنان‏كه رافعى در التّدوين بدان اشاره نموده است.
و براى كسى كه عبارات رافعى را بخواند، شبهه‏اى نخواهد ماند كه نظر مصنّف رحمه اللَّه عليه به اين قضيّه بوده است؛ منتها اسم صاحب قضيّه در نظرش نبوده، اشتباهاً آن را به اين شخص نسبت داده است و سببِ قوىِ اشتباه، آن بوده است كه فضل و عبّاس، هر دو از يك خاندان بوده‏اند و قضيّه در باب يكى بوده و مصنّف رحمه اللَّه عليه نيز در موقع تصنيف، اعتمادش بر ذهن خود بوده است، پس اين اشتباه، واقع شده است.
امّا تشيّع اين شخص، به جهت آن است كه اين خاندان از خاندان‏هاى شيعه بوده است و پدر بر پدر و پشت بر پشت، رياست و امارت قزوين را داشته‏اند؛ پس بهتر آن است كه به تشيّع خاندان‏شان اشاره كنيم.
امّا تشيّع اين خاندان؛ پس مى‏گوييم: از قرائن جليّه كه بر اين مدّعا دلالت مى‏كند، عاصم بن الحسين عجلى است كه منتجب الدّين در فهرست خود او را از علماى اماميّه شمرده و در ترجمه او چنين گفته: «الشيخ أبو الخير عاصم بن الحسين بن محمّد بن أحمد بن أبي حجر العجليّ، فاضل ثقة،


نقض
832

نسخةٍ بخطّه من البدائع». آن‏گاه سه بيت سابق الذّكر را نقل كرده است، لكن به جاى «بفضل خليقةٍ»: «بصائب فكرة»؛ و به جاى «في الضّلالة»: «بالضّلالة» ذكر كرده است.
سيّد على خان مدنى - نوّر اللَّه مرقَدَه - در فنّ اقتباس از أنوار الربيع (ص 209 چاپ اوّل) گفته: «و ممّا وقع فيه التّغيير أيضاً بالزّيادة و النُّقصان و إبدال الظّاهر من المضمِر و المضمَر من الظاهر قول عمر الخيّام:

سبقت العالمين إلى المعالي‏بصائب فكرةٍ و علوّ همّة
(تا آخر دو شعر ديگر).
و الآية: (يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ)۱».
در رباعيّات عمر خيّام، طبع اوّل استامبول كه در سال 1340 هجرى قمرى با مقدّمه حسين دانش و رضا توفيق، به چاپ رسيده است، اشعار سابق الذّكر، به همان عبارت كه از مصنّف كتاب البدائع نقل شد، به عمر خيّام نسبت داده شده است (ص 361).
شعر سوم، حكم مَثَل سائر پيدا كرده و در بعضى كتب ادبى و تاريخى، به مناسبتى، بدون نسبت به قائل، ديده مى‏شود.
عالم جليل عالى مقدار سيّد فضل اللَّه راوندى - قدّسَ اللَّه تربَته - سه بيت خطاباً للأئمّة عليهم السلام گفته است كه در اقتباس، نظير قطعه مورد بحث است و آن اين است (ص 64 ديوان مطبوع او):

«بني الزّهراء! إنّكم الأئمَّه‏و في أيديكُم منّا الأزمَّه‏
أرادكم الحسودُ بكيد سوءٍفلا يكُ ما أراد عليه غمَّه‏
يريد ليطفئ النُّور المصفّى‏و يأبَى اللَّه إلّا أن يتمَّه»
اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «تا شافعى را به چنين رفض متّهم كردند (تا آخر)»؛
ياقوت در معجم الاُدباء (ص 387، ج 6 چاپ دوم) در ترجمه امام شافعى گفته: «و حدّث الرّبيع بن سليمان، قال: سمعت الشّافعي يقول:

يا راكباً! قفْ بالمحصّب من منى‏و اهتف بقاعد خيفها و النّاهض‏
سحراً إذا فاض الحجيج إلى منى‏فيضاً بملتطم الفُرات الفائض‏
إن كان رَفضاً حبُّ آل محمّدٍفليشهد الثقلان أنّي رافضي».
بايد دانست كه نسبت اين سه بيت به امام شافعى، از مسلّمات است و جماعتى از فحول اهل سنّت، آن را به طور ارسال مسلّم، در كتب خود نقل كرده‏اند؛ از آن جمله است فخر رازى در تفسير كبير (ج 7، چاپ اسلامبول، ص 404) در تفسير اين آيه (قُلْ لا أسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أجْرًا إلاَّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى‏)۲ و موفّق بن احمد خوارزمى در مقتل الحسين (ج 2، ص 129) و محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در الكنى و الألقاب در ترجمه امام شافعى گفته: «قال ابن النّديم: كان الشّافعي شديداً في التشيّع، و ذكر له رجلٌ يوماً مسألةً، فأجاب فيها، فقال له: خالفت عليّ بن أبي طالب عليه السلام، فقال له: ثبّت لي هذا عن عليّ بن أبي طالب عليه السلام حتّى أضَعَ خدّي على التّراب، و أقولَ: قد أخطأتُ و أرجِعَ عن قولي - إلى قوله: - و حضر ذات

1.صف /۸

2.شورى /۲۳

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398803
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به