849
نقض

و در تتمّة المنتهى گفته: «و در سنه 383 فاضلِ اديب و شاعرِ متبحّرِ لبيب محمّد بن العبّاس ابوبكر خوارزمى در نيشابور وفات كرد؛ و كان معروفاً بكثرة حفظ اللغة و الأشعار، و له مع سيف الدولة و صاحب بن عبّاد و غيرهما مِن عظماء أهل زمانه نوادر كثيرة».
قاضى نوراللَّه شوشترى رحمه اللَّه عليه در مجلس اوّل از مجالس المؤمنين (ج 1، چاپ اسلاميّه، ص 98 - 99) تحت عنوان «آمل» گفته است: «صاحب معجم گويد: آمل - به ضمّ ميم و لام بزرگ‏تر - مدينه‏اى است در طبرستان و در آن‏جا سجّاده‏هاى طبرى و گليم‏هاى خوب مى‏بافند و در اوّل اسلام، دو هزار سوار مسلّح از آن‏جا بيرون مى‏آمد و بسيارى از علما از آن‏جا بيرون آمده‏اند، امّا ايشان را طبرى مى‏گويند.
و از آن‏جا است ابوجعفر محمّد بن جرير الطبرى صاحب تفسير و تاريخ مشهور كه اصل و مولد او آمُل است. و همچنين ابو بكر محمّد بن عبّاس خوارزمى كه اصل او از آمل است و ابوجعفر طبرى را خال خود مى‏دانسته و در بيان اصل و نسب خود اين شعر گفته: بآمل مولدي (تا آخر دو شعر سابق الذكر). امّا او در دعوىِ نسبت خود به ابى جعفر، كاذب است؛ زيرا كه ابوجعفر رافضى نبود، ليكن حنابله از روى حسد، تهمتِ رفض بر او كرده بودند و خوارزمى مذكور - كه به رفض و سبِ‏ّ صحابه مجاهر و مفتخر بود - آن تهمت را صلاح حال خود دانسته، اظهار رافضى بودنِ خال خود نمود.
و اعتقاد مؤلّف آن است كه خوارزمى در آن مقاله، كاذب نيست و مراد او به بني جرير، نه محمّد بن جرير طبرى صاحب تاريخ و تفسير است كه از فقهاى شافعيّه بوده و نووى در كتاب تهذيب الأسماء مدح او نموده؛ بلكه مراد، محمّد بن جرير طبرىِ متكلّم است كه از اكابر متكلّمان اماميّه بوده و شيخ علّامه جمال الدين حسن بن مطهّر حلّى - قدّس اللَّه سرّه - او را در قسم مقبولان از كتاب خلاصة الرجال ذكر نموده و كتاب مسترشد و كتاب ايضاح در امامت، از جمله تصانيف اوست.
و بالجمله، بر وجهى كه محقّقان علماى رجال به آن تصريح نموده‏اند، صاحب تفسير و تاريخ، محمّد بن جرير بن غالب طبرى است و نسبت او به خصوص شهر آمل، معلوم نيست؛ زيرا كه آملىّ الأصل، به غايتْ نادر است كه سنّى باشد. و صاحب كتاب مسترشد و ايضاح محمّد بن جرير بن رستم طبرى است كه مولد او آمل بوده است. و مثل اين غلط از خواجه ملّاى صاعدى اصفهانى در شرح كشف الحقّ و نهج الصدق واقع شده؛ و ليس هذا أوّل قارورةٍ كسرت في الإسلام، و اللَّه أعلم بحقيقة المرام».
نگارنده گويد: اين كلمات، درست نيست و صحيح در نسب ابوبكر خوارزمى آن است كه خواهرزاده محمّد بن جرير طبرى، مورّخ و مفسّر معروف است؛ و دليل بر اين مدّعا تصريح فريد خراسان ابوالحسن بيهقى رحمه اللَّه عليه است به اين‏كه ابوبكر خوارزمى، خواهرزاده محمّد بن جرير طبرى صاحب تاريخ و تفسير است، چنان‏كه كلام او را در صدر ترجمه نقل كرديم و نظير آن است كلمات ساير اربابِ تَراجم.
ابن خلّكان در وفيات الأعيان در ترجمه محمّد بن جرير طبرى صاحب تفسير معروف و تاريخ مشهور گفته: «و أبوبكر الخوارزمي الشاعر المشهور ابن اُخته، و سيأتي ذكره إن شاء اللَّه تعالى».
و در ترجمه خود ابوبكر خوارزمى چنين گفته: «أبو بكر محمّد بن العبّاس الخوارزميّ الشّاعر


نقض
848

محمّد بن احمد بن بطّه قمى است. ابن شهر آشوب فرموده كه: حنبلى، به فتح است و شيعى به ضمّ».
و در الكنى و الألقاب گفته: «ابن بطّة عند العامّة أبو عبداللَّه عبيد اللَّه بن محمّد بن محمّد بن حمدان بن بطّة العكبريّ الحنبليّ صاحب الإمامة الذي مدحه جمعٌ من علمائهم و قدحه خطيب بغداد، توفّي سنة 387. و عندنا أبو جعفر محمّد بن جعفر بن بطّة القميّ المؤدّب الذي ذكره النَّجاشي و قال: كان كبير المنزلة بقمّ، كثير الأدب و الفضل و العلم، إلى آخر ما قال. و عن ابن شهرآشوب قال: الحنبلي بالفتح، و الشيعيّ بالضمّ.
و أمّا أبوالعلاء بن بطّة وزير عضد الدولة، فلم أعلم اسمَه. قال القاضي نور اللَّه: له قصيدة في مدح أهل البيت عليهم السلام آخرها هذا البيت: سيشفع (تا آخر بيت)».
امّا وزير مغربى؛ محدّث قمى رحمه اللَّه عليه گفته: «الوزير المغربى، فاضل جليل حسين بن علىّ بن الحسين است كه نسبش منتهى مى‏شود به بهرام گور. مادرش فاطمه بنت نعمانى، صاحب كتاب غيبت است. از براى او مؤلّفاتى است؛ از جمله: كتاب خصائصِ علمِ قرآن، و رساله اختيار شعر أبي تمّام، و اختيار شعر بُحْتُرى و متنبّى. وفاتش به ميافارقين سنه 418 (= تيح) در جوار حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به خاك رفت».
[امّا] ابوبكر خوارزمى؛ فريد خراسان ابوالحسن بيهقى رحمه اللَّه عليه در تاريخ بيهق (ص 19 چاپ طهران، به تصحيح استاد بهمنيار) در فصلى كه تحت عنوان «فصل في أعداد التَّواريخ المشهورة» منعقد كرده گفته است: «بعد از آن محمّد بن جرير الطبّرى كه خال ابوبكر الخوارزمىّ الأديب بود، تاريخ كبير تصنيف كرد و مرا در نسب، عِرقى به محمّد بن جرير المورّخ كشد، چنان‏كه حاكم ابو عبداللَّه الحافظ در تاريخ نيشابور آورده است».
و نيز وى، تحت عنوان «البيهقيّون» (ص 108) گفته است: «و خواجه ابوالقاسم الحسين بن اَبى الحسن البيهقى، مردى شجاع و شَهِم بود و ملوك روزگار او را عزيز و گرامى داشتندى و والده او دختر ابوالفضل بن الاُستاد العالم أبو بكر الخوارزمى بود.
و استادِ عالمِ فاضل، أبوبكر خوارزمى، خواهرزاده محمّد بن جرير الطَّبرىّ المورّخ بود كه تاريخ جرير و تفسير به وى باز خوانند و حاكم ابو عبداللَّه حافظ در تاريخِ نيشابور او را ياد كرده است. و مصنّفِ اين كتاب، عِرقى نزّاع دارد در تصنيف و تأليفِ تواريخ. و قيل: إنّ العرق دسّاسٌ. و ابوبكر الخوارزمى گويد:

بآمل مولدي و بنو جريرٍفأخوالي و يحكي المرء خاله‏
و اشعار و رسائل و مصنّفاتِ ابوبكر الخوارزمى در جهان، منتشر است. حاكم ابو عبداللَّه الحافظ گويد در تاريخ نيشابور: ما زال أبو بكرٍ يُذا كرني بالأسامي و الكُنى و الألقاب و المجروح و المعدَّل من رُواة الأحاديث و أخبار مشائخ المحدّثين حتّى أتحيّر في حفظه و فهمه و علمه».
محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در هدية الأحباب گفته: «ابوبكر خوارزمى، محمّد بن العبّاس، پسرِ خواهرِ محمّد بن جرير طبرى است و در لغت و ادب و شعر و فضل و انشا، يگانه دهر به شمار رفته، وفاتش سنه 383 (شفج) به نيشابور».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398819
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به