مبدّل به تفرّق نشده بوده است. علاوه بر اين، قراين ديگرى از ملاحظه روى هم رفته مطالب كتاب به چشم مىخورد كه زمان تأليف كتاب نقض را در مدّتى كه كمتر از اين بوده است به نظر مىرساند و از اجلّاى قرائن بر اين امر، آن كه شرف الدّين محمّد رحمه اللَّه عليه در 566 در گذشته و عزّ الدين يحيى رحمه اللَّه عليه نقيب شده؛ و در اين صورت، بايستى نامى از او در كتاب باشد و نيست، چنانكه در مقدّمه نقض و تعليقات آن نوشتهايم.
بارى، چون نسبت صدور اين دعا از مؤلّف رحمه اللَّه عليه به وى ثابت نشده است، به دليل اينكه نُسَخ صحيحه از آن خالى است و دو نسخه دستخورده، قوّتِ اثباتِ آن را ندارد، چنانكه بيانش گذشت؛ و السّلامُ على مَن اتَّبَعَ الهُدى.
تنبيه بر امرى ديگر نيز در اينجا لازم است و آن اينكه: از نقل استاد فقيد عبّاس اقبال رحمه اللَّه عليه كلام صاحب نقض را بعينه - حتّى گاهى با نقطه استفهام و گاهى با نقطهگذارى و گاهى با اصلاح نظرى آن در ميان پرانتز و دو هلالى - بىآن كه بتواند درباره غالب آنان اظهارنظرى كند، معلوم مىشود كه حال آنان مجهول و نه تنها تراجم ايشان در كتب ديگر نيست؛ بلكه هيچگونه اسم و رسم و نام و نشانى از برخى از آنان در كتب به نظر نمىرسد. از اين روى، ناچار شده به نقل صورت عبارت پرداخته و اظهارنظرى ننمايد. وقتى كه امر در مثل اين مورد - كه يكى از موارد بسيار عادّى و معمولىِ آن كتاب است - براى مانند آن استاد محقّق، كه به طور قطع، مرد ميدان تتبّع و تحقيق بود و اين قبيل مطالب، غالباً در نظرش بود؛ و به عبارت ديگر، حاجت در بيان آنها به مراجعه نداشت تا بالقوّه باشد، بلكه آنها را بالفعل حاضر و در نظر داشت؛ با وجود اين، وقتى كه او نتواند اظهار اطّلاعى درباره آنان بكند، امر درباره همچو منِ بىاطّلاع از اين قبيل مطالب، چه خواهد بود؟! چنانكه گفتهاند:
آنجا كه عقاب پر بريزداز پشّه لاغرى چه خيزد
تعليقه 97
خواجگان و رؤسا كه در عداد اعتبار و التفات آيند
از اشخاص مذكور تحت عنوان مزبور، به جز پنج نفر كه رضى الدين ابو سعد ورامينى و پسران او و دهخدا فخراور هشتوردى و پسرش باشند، كسى ديگر را نمىشناسم. امّا ترجمه فخراور هشتجردى و پسرش جمال الدين عبدالصمد هشتجردى در تعليقه 63 گذشت و تراجم باقى شناختهشدگان بدين قرار است.
رضى الدين ابو سعد ورامينى، از نيكنامان معروف جهان به شمار رفته و از كلمات مصنّف رحمه اللَّه عليه در حقّ او (ص 171-172، و 226-227، و 488، و 635 چاپ اوّل) و همچنين از كلمات ديگران كه به دست ما رسيده است و در اينجا مىنگاريم، به خوبى روشن مىشود كه وى، تالى مرتبه، بلكه همدوش و همطراز جمال الدين موصلى ابو جعفر محمّد بن على معروف به «جواد اصفهانى» بوده است.
سمعانى در انساب گفته (ترجمه): «در زمانِ ما در ورامين، مردى ثروتمند بود كه رياست داشت و به تعمير حرم مكّه معظمّه و مدينه منوّره مىپرداخت و اموال خود را در اين راه خرج مىكرد و پسر