879
نقض

نقض
878

كار، سعى‏هاى بليغ نمودند تا قِلاعِ آن ملاعين قلع كردند و اهلِ جهان را از شرِّ ايشان برهانيدند؛ جزاهما اللَّهُ خيراً».
و اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته (ص 242): «و خاندان شيرزادان».
گويا مراد، همان خاندان است كه مستوفى در اواخر تاريخ گزيده (ص 846 - 847 چاپ لندن، و ص 806 - 807 چاپ اميركبير) به شرح حال آن خاندان چنين پرداخته است: «شيرزاديان، اوّلشان شيرزاد بن شيران نامى بوده از اواسط النّاس قزوين و او را گلّه گوسفند بودى، پسرش حاجى بدرالدين را املاك و اسباب زياده شد، به حضرت اوكتاقا آن رفت و راه الغ‏بتكچى قزوين بستد. پسرِ او حسام‏الدين عمر، پيش امير بوقا كه - اميرِ الوس بود - راهِ نيابت يافت و پيشِ پادشاه، مرتبه بلند كرد. چند سال حاكم برّ و بحر مِلك فارس گشت».
و در چاپ امير كبير، عبارت ذيل نيز جزء عبارت متن است: «و املاك نيكو و نعمتى وافر بر او جمع‏شد. به وقت آن كه امير بوقا چينسكسانك را نكبت رسيد، به حكم يرليغ، او را نيز به ياسا رسانيدند.
اقرباى ايشان از اكابر ارباب قزوين بودند و برادرزاده او خواجه مجدالدين نيز حكومت [فارس ]كرد؛ امّا اكنون در آن قوم، نعمت و املاك نمانده است و كس نيز نه كه از او باز گويند».
و اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و سيّد تقى محمّد به قزوين».
شايد مراد از آن، همان سيّد باشد كه حمداللَّه مستوفى در اواخر تاريخ گزيده ضمن ذكر قبائل قزوين و معرّفى بزرگانى كه از آن‏جا برخاسته‏اند، ترجمه او را چنين ياد كرده (ص 842 چاپ لندن به اهتمام ادوارد برون): «و سيّد عزّالدين محمّد كه در آن زمان به غايت بزرگ بود و سيّدى عاقلِ فاضل بود و مجالست او بيشتر با شيخ جمال‏الدين گيلى بود و اكثرِ بَنين و بَناتِ ايشان، متّقى و پرهيزگار بودند و باشند و از سبّ صحابه محترز؛ و در اين عهد، از ايشان، مولانا مرتضى اعظم اَقضى القضاة و الحكّام، مُبيّن الشَّرايع و الأحكام، سيف الملّة و الدين، محمّد الحسينى، قاضى قضاة، دارالملك سلطانيّه و تومان قزوين و ابهر و زنجان و طارمين است، متابع مذهب امام شافعى و در قطع قضايا از جادّه شرع تجاوز نمى‏كند».
قيد اخير - يعنى شافعى مذهب بودن - راجع به محمّد اخير است؛ نه به محمّد اوّل. و آن هم، بنا بر زعمِ حمداللَّه مستوفى است، نه مبنى بر حقيقت امر، مخصوصاً با توجّه به فاصله بُعدِ زمانىِ طويل كه بين اين سيّد و مستوفى هست؛ و اللَّهُ العالم بحقيقة الحال.
و اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته (ص 242): «و سيّد على محمّدى با حرمت و رفعت بسيار و اعتقاد نيكو».
مراد، همان سيّد است كه منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست او را چنين ترجمه كرده: «السيّد جمال السّادة أبو الحسن عليّ بن محمّد بن إسماعيل المحمّديّ، ثقةٌ فاضلٌ ديِّنٌ، سفير الإمام عليه السلام».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402375
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به