881
نقض

اللؤلؤة. و در منتهى الأرب گفته: «خوضة - بالفتح - : دانه مرواريد». و نيز فيروزآبادى در قاموس گفته: و ذهب مُفَرَّدُ: مُفَصَّلٌ بالفريد. و در تاج العروس در شرح اين كلام گفته: و ذهبٌ مفرّد، أي كمعظّم، مفصّل بالفريد و مِن سجعات الأساس؛ كم في تفاصيل المبرّد من تفصيل فريد و مفرّدٍ. و نيز فيروزآبادى گفته: الفريد: الشذر يفصّل بين اللؤلؤ و الذَّهب. الجمع: فرائد. و الجوهرة النَّفيسة كالفريدة، و الدرّ إذا نظم و فصّل بغيره، و بائعها و صانعها فرّاد. و در تاج العروس ضمن شرح اين كلام گفته: و قال إبراهيم الحربي: الفريد: جمع الفريدة، و هي الشذر من فضّة كاللؤلؤة. و فرائد الدرّ: كبارها.
پس به خوبى روشن شد كه مفاد عبارت «أربعمائة مَنّ لؤلؤاً» با مفاد عبارت «چهارصد من خوضه مفرّد» يكى است. پس گمان مى‏رود كه مرحوم سيّد على خان، اصل عبارت اين ترجمه را يا از كتاب نقض برداشته و يا از كتابى كه مؤلّف آن از كتاب نقض برداشته بوده است؛ و اللَّه أعلم».

تعليقه 100

متملّكان و رؤسا و سادات رى و قزوين‏

اين‏كه گفته: «و درجه و مرتبت سيّد كبير شمس الدين الحسنى، خود پوشيده نماند (تا آخر)».
گويا مراد از اين شخص، سيّد شمس الدين پدر سيّد فخر الدين رحمه اللَّه عليه است كه مصنّف رحمه اللَّه عليه كتاب تنزيه عايشه را به اشاره او به رشته تحرير در آورده است (رجوع شود به ص 83 چاپ اوّل نقض).
اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته (ص 243): «و سيّد عماد الدين عبدالعظيم الحسني القزوينى امام جيلان و ديلمان و جهاد او با ملحدان (تا آخر)».
مراد، همان است كه در كتب فريقين، نام او و شرح عظمت و رفعت قَدْر او به چشم مى‏خورد.
منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در فهرست گفته: «السيّد عماد الدين عبدالعظيم بن الحسن بن عليّ أبو الشَّرف الحسني نقيبُ السادة بقزوين، و ادّعى فيه أهل جيلان الإمامة، و كان بها صاحب الجيش، ففرّ منها، فاضل فقيه صالح». و غالب متأخّران علماى رجال - مانند شيخ حرّ عاملى در جزء دومِ أمل الآمل و صاحب تنقيح المقال و غير ايشان - در ترجمه وى به نقل همين عبارت منتجب الدّين اكتفا كرده‏اند.
حمداللَّه مستوفى در تاريخ گزيده (ص 842 نسخه چاپ لندن به اهتمام برون، و ص 797-798 چاپ طهران به سال 1339 به تصحيح دكتر نوايى) در فصل هفتم از باب ششم - كه در ذكر قبائل قزوين و معرّفى بزرگانى است كه از آن‏جا برخاسته‏اند گفته: «شريف‏ترين قبايل جهان سادات‏اند و سادات قزوين به زهد و ورع و تقوى و علم و ادب و قطع طمع متحلّى‏اند و درويش و توانگرِ ايشان از طمع به ديگران محترز باشند و رسم سؤال در ايشان نيست و از كسب خود خورند و سادات بزرگ مستجابُ الدَّعوه در ايشان بوده‏اند؛ چون سيّد رضا و سيّد عماد الدين عبدالعظيم الحسنى النَّقيب كه از اَكابر نقباى زمان خود بود و متّقى و پرهيزگار و مقبولِ عند الخواصّ و العوام و املاك بسيار داشت، از او نسل نيست».
نگارنده گويد: چون عبارت فهرست منتجب الدين رحمه اللَّه عليه در ترجمه سيّد عبدالعظيم مورد بحث مبهم و پيچيده است و به اصطلاح معروفِ كنونى محتاج به تجزيه و تحليل و استخراج لُبّ كلام و مغز سخن


نقض
880

تعليقه 99

«خَوْضه مُفَرَّدْ»

اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و پسرش سيّد اجل المرتضى ذو الفخرين، ابو الحسن علىّ بن المطّهر بن على - رَضِيَ اللَّه عَنْه - كه بيرون از آن كه سلاطين آل سلجوق و خواجه نظام الملك به وصلت با وى تقرّب و تبرّك نمودند، چهار صد [مَن‏] خَوضه مُفرَّدْ در تركه او آمد و فضل و علم او از كتب و خطب او معلوم شود»؛
نگارنده گويد: در اوايل مجلّد اوّلِ تعليقات، به ترجمه اين سيّد، تحت عنوان تعليقه 29، به قدر كفايت پرداخته‏ايم، اكنون اين تعليقه را براى بيان نكته‏اى منعقد كرده‏ايم و آن نكته اين است كه وجه تصحيح دو كلمه «خوضه مفرَّد» واقع در عبارت متن را بيان كنيم؛ پس مى‏گوييم:
در سابق، ضمن كلامى كه از كتاب الدَّرجات الرفيعة في طبقات الشيعه تأليف عالمِ بزرگوار سيّد على خان مدنى رحمه اللَّه عليه نقل كرديم، اين عبارت «و لمّا توفّي كان من جملة متروكاته أربعمائة مَنٍّ لؤلؤاً» ديده مى‏شود؛ چون نگارنده از اين عبارت، فايده بسيار برده و استفاده كامل و سرشار كرده است، براى قدردانى از اين حقّ نعمت، اين مطلب را در چند جا از آثار خود، چنان‏كه شايد و بايد بيان كرده است.
در مجلّد اوّل تعليقات چنين گفته: «پوشيده نماناد كه نگارنده از بركت اطّلاع بر كلام اين بزرگوار سيّد عليخان، كه در ترجمه اين سيّد ذوالفخرين قمى ياد كرده است، به تصحيح عبارتى در همين كتاب نقض موفّق شده است و اگر آن نمى‏بود، به هيچ وجه براى وى اين تصحيح مُيَسَّر نمى‏شد؛ چنان‏كه در مورد خود، به اين مطلب تصريح شده است؛ ملأ اللَّهُ قبرَه نوراً، و روحه سروراً».
و در تعليقات ديوان قوامى كه بعد از چاپ اوّل نقض نوشته است، ضمن ترجمه سيّد اجل مرتضى ذو الفخرين قمى رحمه اللَّه عليه بعد از تفطّن به اين‏كه «حصّه مفرد» در عبارت چاپ اوّل نقض غلط است و «خوضه مُفَرَّدْ» صحيح و درست است و اين امر، قبل از آن بوده است كه الدَّرجات الرفيعه چاپ شده باشد، بلكه اين استفاده از روى نسخه خطّى‏اى بوده كه متعلّق به استاد فقيد سعيد نفيسى رحمه اللَّه عليه بوده است - چنان‏كه در ذيل همين صفحه از ديوان قوامى (ص 198) نوشته است - به اين مطلب، با اين عبارت، تصريح نموده است (ص 199): «استفاده نگارنده از اين كلام شريف. نگارنده گويد: از بركتِ توفيقِ زيارت اين كلام شريف، عبارتى كه در نسخ كتاب نقض تأليف شيخ عبدالجليل؛ تصحيف شده بود درست شد. توضيح اين سخن آن كه: در نسخ كتاب النقض كه تاكنون به نظر من رسيده است، به جاى عبارت «چهارصد مَن خوضه مفَرَّدْ» كه در اين تعليقات ثبت شده، عبارت «چهارصد حصه مفرد» درج شده است، چنان‏كه در نسخه چاپى هم - تَبَعاً للنُّسخ - همان‏طور چاپ كرده‏ايم، حالا كه به مطالعه اين كلام شريف موفّق شدم، معلوم شد كه «حصّه مفرد» مصحّف و غلط و محرّف از «خوضه مفرّد» مى‏باشد. بيان اين مطلب آن‏كه: عبارت «أربعمائة مَنٍ‏ّ لؤلؤاً» به طور قطع و يقين، ترجمه عبارت «چهارصد من خَوضه مفرّدْ» است. صاحب قاموس گفته: و الخوضة اللؤلؤة. و صاحب تاج العروس گفته: الخوضة - بالفتح - اللؤلؤة. عن أبي عمرو». و صاحب لسان العرب گفته: أبو عمرو: الخوضة =

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402373
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به