اندكى از تراجم آنان در اينجا مىپردازيم و سعى مىكنيم كه از مآخذ معتمده معاصرينش باشد يا لاأقل نزديكتر به عصر ايشان باشد.
فريد خراسان ابوالحسن بيهقى رحمه اللَّه عليه در تاريخ بيهق (ص 101) گفته: «سيّد اَجلّ ذخر الدين نقيب النُّقباء ابو القاسم زيد بن الحسن، نقيب النُّقباى نيشابور را اتّصالِ مصاهرت افتاد با كريمه اَجلّ عالم شرف الدين ظهير الملك ابو الحسن علىّ بن الحسن البيهقى. مات السيّد الأجلّ أبو محمّد زيد الملقّب بتاج الدّين نقيب النّقباء في شهور سنة اثنتين و عشرين و خمسمائة».
و نيز وى در همان كتاب (ص 226) در ترجمه شرف الدين ظهير الملك ابو الحسن علىّ بن الحسن البيهقى رحمه اللَّه عليه گفته: «و از وى دو حرّه ماند يكى در حباله سيّد اجلّ ذخر الدين نقيب النقباى خراسان ابو القاسم زيد بن الحسن، و ديگر در حباله سيّد اجلّ علاء الدين بن معزّ الاسلام نقيب، نقيب هرات بود و اين خاندان بدين دو حرّه، معمور مانده است.
فما التّأنيث لاسم الشمس عيبو لا التذكير فخرٌ للهلال»
و نيز فريد خراسان در كتاب لباب الأنساب و ألقاب الأعقاب تحت عنوان «نقيب نيشابور» به ترجمه سيّد ذخر الدين و ساير افراد آن خاندان پرداخته است و ما نصّ عبارت كتاب را از نسخه خطّى خود نسبت به معرفى اين خاندان در اينجا ذكر مىكنيم، با آن كه نسخه، بسيار پر غلط و مشوّش است و تصحيح آن براى من ميسور نيست؛ ليكن با اين حال، به طور قطع و يقين، ارباب فضل و كمال از اين عبارت فايدهها خواهند برد و شايد برخى از ايشان به تصحيح آن و يا ظفر به نسخه صحيح آن موفّق شوند: «السيّد الأجلّ ذخر الدين أبو القاسم زيد بن تاج الدين أبي محمّد الحسن بن السيّد الأجلّ أبي القاسم زيد بن الحسن بن زيد بن الحسن بن محمّد بن الحسين بن داود بن عليّ بن عيسى بن محمّد بن القاسم بن الحسن بن زيد بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليه السلام» و به تفصيل در مورد نَسَب سيّد مذكور، سخن گفته است.
تنبيه بر نكتهاى در اين جا ضرور است و آن اين كه:
ابوالحسن بيهقى مذكور رحمه اللَّه عليه در «باب اليا» از جدول ألقاب لباب الأنساب (ص 44 نسخه مخطوطه شخصى) - كه در اوايل كتاب در آن باب به تفصيل به ذكر القاب و وجه تسميه و تلقّب سادات به آن القاب پرداخته است - گفته: «البطحائي حسنيّ، و البطحاء محلّة في المدينة هم - أي الملقّبون بهذا اللَّقب - منسوبون إلى محمّد بن القاسم الشّجري، له عقب يقال لهم البطحائيّون، أكثرهم ببغداد و طبرستان، و منهم نقباء نيشابور».
نگارنده گويد: شايد «محلّة» محرّف «محلّ» مىباشد و مراد، موضعى است كه فيروزآبادى در قاموس گفته: «و بطحان - بالضمّ أو الصّواب الفتح و كسر الطّاء - موضع بالمدينة».
و زبيدى در شرح «موضع بالمدينة» گفته: «و هو أودية المدينة الثلاثة، و هو العقيق و بطحان و قناة».
ليكن در بعضى موارد لباب الألباب در نسبت به همين شخص مورد بحث «البطحاويّ» تعبير شده است و اين تعبير نشان مىدهد كه آخر كلمه، همزه بوده است، نه نون. در هر صورت، نه تنها اين كلمه