889
نقض

اشاره به شاعر معروف شيعى ابو المستهلّ كميت است.
بايد دانست كه كميت (60 - 120) از شعراى مشهور شيعه و از مخلصان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است و خوض در خصوصيّات اين مدّعا، مستلزمِ بحثى مفصّل است، به طورى كه مقام، گنجايش آن را ندارد؛ پس در اين‏جا به مشتى از خروار و به اندكى از بسيار از شرح حال و بحث از شعر او - كه تا حدّى دليل و بيّنه بر مدّعاى مذكور باشد - مى‏پردازيم.
مرزبانى در معجم الشُّعراء (ص 248) گفته: «مذهب كميت و شعر او در تشيّع و مدح اهل بيت عليهم السلام در ايّام بنى اميّه مشهور است و از جمله گفتار او است درباره ايشان:

فقُلْ لبني اُميّة حيث حلّواو إن خفت المهنّد و القطيعا
أجاعَ اللَّه مَن أشبعتموه‏و أشبع مَن بجوركم اُجيعا».
ابوبكر خوارزمى در نامه معروف خود كه به اهل خراسان نوشته گفته: «قال الكميت بن زيد و هو جار خالد بن عبداللَّه القسري: فقل لبني اُميّة (تا آخر دو بيت)».
قاضى شوشترى رحمه اللَّه عليه در مجالس (ج 2، چاپ اسلاميّه، ص 498) گفته: «كميت بن زيد الاسدى، از اكابر شعراى شيعه اثنا عشريّة است. با حضرات امامينِ همامين: محمّد الباقر و جعفر بن محمّد الصادق عليهما السلام معاصر بوده و در مدح ايشان و ساير اهل بيت عليهم السلام قصايد غَرّا نظم نموده».
علّامه حلّى قدس سره در كتاب خلاصة الأقوال او را از جمله مقبولان شمرده و در وصف او لفظ «مشكور» آورده‏[است‏].
شيخ حسن بن داود اين معنا را بر آن افزوده: و حضرت امام محمّد باقر عليه السلام اين دعا كه: «لا تزال مؤيّداً بروح القدس ما دُمْتَ تقول فينا» درباره او فرموده [است‏].
[امّا] هاشميّات؛ بايد دانست كه مراد، قصايدى است كه كميت بن زيد اسدىِ سابق الذكر رحمه اللَّه عليه آن‏ها را در مدح بنى هاشم و ذمّ دشمنان ايشان ساخته و پرداخته است و از جهت فصاحت و بلاغت و اشتمال بر مطالب عاليه و احتجاجات متينه، به غايت درجه شهرت رسيده است.
هاشميّات، مشتمل است بر: بائيّه، عينيّه، و لاميّه، و ميميّه. و نظر به شهرت آن‏ها، ما در اين موضوع، بحث نمى‏كنيم، طالب ملاحظه هاشميّات به شرح مذكور كه چند بار چاپ شده و در دسترس است مراجعه كند.
4. ابوفراس حارث بن سعيد حمدانى. اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «اَبوفراس الحارث بن سعيد الحمدانى است امير و شاعر و شيعى و معتقد كه او را قصايد بسيار است در اميرالمؤمنين و آل او؛ و يكى از آن جمله، اين قصيده ميمى است كه گويد:

الحقّ مهتضم و الدّين مخترم‏و في‏ء آل رسول اللَّه مقتسم (الى آخرها)»؛
اشاره به يكى از فُحول شعراى شيعه است كه ترجمه و اشعار او زينتِ كُتب بزرگان علماى ادب مى‏باشد؛ اينك به اندكى از ترجمه او كه معرّف مقام شامخ او به قدر كفايت باشد مى‏پردازيم.
ابن عنبه در فصول الفخريّة في اُصول البريّة (ص 61) گفته: «از بنى جشم: عمرو بن كُلْثوم الشاعر، و


نقض
888

الواعظ في المعنى لبعضهم:

يا حَبّذا دوحة في الخلد نابته‏ما في الجنان لها شبهٌ مِن الشجر
المصطفى أصلها و الفرع فاطمه‏ثمّ اللّقاح عليُّ سيّد البشر
و الهاشميّان سبطاها لها ثمرٌو الشّيعة الورق الملتفّ بالثّمر
هذا حديث رسول اللَّه جاء به‏أهل الرّواية في العالي مِن الخبر
إنّي بحُبّهمُ أرجوا النجاة غداًو الفوز مع زُمرة مَن أحسن الزُّمَر».
شيخ جليل عماد الدين طبرى رحمه اللَّه عليه در بشارة المصطفى (ج 1، ص 48 - 49) گفته: «و قد نظم هذا الخبر أبو يعقوب البصراني، فقال:

يا حَبّذا دوحة في الخلد نابته‏ما مثلها أبداً في الخلد من شجر»
آن‏گاه بقيّه اشعار را چنان‏كه از كفايه نقل شد ذكر كرده است و در چند كتاب معتبر ديگر نيز ذكر شده است؛ ليكن در هيچ يكى از آن‏ها هم نسبت آن‏ها را به حسّان نديده‏ام؛ فعليك بالتتبّع حتّى تَعرف حقيقةَ الحال.
2. فرزدق شاعر شيعى. اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «بعد از آن، فرزدق شاعر شيعى بود كه اين قصيده غرّاء در حقِ‏ّ زين العابدين مى‏گويد:

هذا الذي تعرف البطحاء وطأته‏و البيت يعرفه و الحِلُّ و الحرمُ‏
(الى آخرها)»؛
سيد على اكبر برقعى - أطالَ اللَّه بقاءه - در راهنماى دانشوران (ج 2، ص 244-246) گفته: «فرزدق - بر وزن سمنبر - به معناى پاره خميرى است كه در ميانِ تنور افتد، نيز ريزه‏هاى نان؛ و آن، لقب اَبوفراس همّام بن غالب بن صعصعة بن ناجيه مُجاشعى است در شمار مشاهير شاعران و معاصر جَرير و اَخطل. و ميان او و جرير، نكوهش‏گرى در گرفت و با توانايى كه بر نظم سخن داشتند، يكديگر را به باد نكوهش گرفتند.
و از قصايد مشهور فرزدق، قصيدتى است كه در مدح علىّ بن الحسين عليه السلام نظم كرد بدين مَطلع:

«يا سائلي أينَ حلّ الجود و الكرم‏عندي بيانٌ إذا طُلّابه قدموا»
و نظم آن قصيده نيز داستانى دارد كه در كُتب، مسطور و در افواه مشهور است.
محقّق بهبهانى از جدّ خود محمّد تقى مجلسى - رضوانُ اللَّه عليهما - نقل كرده كه: «عبدالرّحمنِ جامىِ سنّى در سلسلة الذَّهب اين قصيده را به نظم فارسى در آورده و گفته كه: زنى از اهل كوفه، فرزدق را بعد از مرگ در خواب ديد، از او پرسيد كه: خدا با تو چه كرد؟ گفت: خدا مرا آمرزيد؛ به سبب آن قصيده كه در مدح علىّ بن الحسين عليه السلام گفتم. جامى گفته كه: سزاوار است كه حق تعالى تمام عالم را بيامرزد به بركت اين قصيده شريفه».
3. كميت بن زيد الاسدى. اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و كميت بن زيد الاسدى است كه سيّد عليه السلام در حقّ او گفته است: قائل إليّ في الجنّة، و هاشميّات بأسرها اوراست».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398960
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به