893
نقض

قصيدتي التي أوّلها: مدارس آياتٍ (تا آخر)». و نظير اين است عبارت جماعتى از ارباب تراجم در اين‏كه اوّل قصيده، بيت مزبور است و نقل كلماتشان به طول مى‏انجامد.
2. برخى ديگر بر آن‏اند كه دعبل، قسمت اوّل قصيده را كه مشتمل بر مطلع قصيده و تشبيب آن است، به قصد رعايت احترام حضرت رضا عليه السلام پيش آن حضرت نخوانده است؛ براى اين‏كه آن قسمت، مشتمل بر نسيب و تشبيب و مجون بوده است و از بيت مذكور به خواندن در محضر او آغاز نموده است. و از اين گروه است فتّال رحمه اللَّه عليه در روضة الواعظين و ابن شهرآشوب در مناقب و خوانسارى در روضات الجنّات چنان‏كه اين مطالب را به تفصيل در تعليقات ديوان حاجى ميرزا ابوالفضل طهرانى رحمه اللَّه عليه در ذيل قصيده تائيّه او - كه در معارضه با تائيّه دعبل ساخته است - نوشته‏ام و اينك نظير آن‏ها را از الغدير نقل مى‏كنم. امينى رحمه اللَّه عليه در الغدير (ج 2، ص 362) در ترجمه دعبل گفته: «إنّ مستهلّ هذه القصيدة ليس كلّ ما ذكروه؛ فإنّها مبدوّة بالنسيب و مطلعها:

تجاوبن بالأرنان و الزَّفرات‏نوائح عجم اللفظ و النطقات‏
قال ابن فتّالٍ في روضته، ص 194 و ابن شهرآشوب في المناقب، ج 2، ص 394: و روي أنّ دعبل أنشدها الإمام عليه السلام من قوله: مدارس آياتٍ. و ليس هذا البيت رأس القصيدة، ولكن أنشدها من هذا البيت، فقيل له: لِمَ بدأت بمدارس آياتٍ؟ قال: استحييتُ من الإمام عليه السلام أن أنشده التّشبيب، فأنشدته المناقب و رأس القصيدة:

تجاوبن بالأرنان و الزَّفرات‏نوائح عجم اللفظ النطقات».
سيّد محسن عاملى رحمه اللَّه عليه در أعيان الشيعه (ج 30، ص 341) گفته: «و في معجم الاُدباء: نسخ هذه القصيدة مختلفة في بعضها زيادات يظنّ أنّها مصنوعة ألحقها بها اُناس من الشيعة. و أقول: لعلّ اختلاف نسخها لأنّ بعضهم لطولها أورد بعضها و ترك البعض، و نفسها واحد لا تفاوت فيه، فالظنّ بأنّ الزيادات مصنوعة لاشاهد له. و لعلّ ظنّه بأنّ الزيادات مصنوعة؛ لأنّ فيها ما لم تألّفه نفسه، و أورد منها خمسةٌ و أربعين بيتاً [من ]قوله: مدارس آياتٍ. و قال: إنّ ذلك ما صحّ منها. و هذه هي القصيدة التائيّة بتمامها:

تجاوبن بالأرنان و الزَّفرات‏نوائح عجم اللفظ و النطقات».
معارضات با اين قصيده‏
آنچه مهم است كه در اين‏جا ذكر كنيم، آن است كه به معارضات قصيده اشاره كنيم. چون قصيده دعبل مورد قبول حضرت رضا عليه السلام واقع شده و دعبل به وسيله آن به سعادتِ دنيا و آخرت نائل گرديده است و جمهور اهل فضل از علماى شيعه، به نقل و ذكر آن در كتب خود پرداخته‏اند و مرثيه‏خوانان در غالب منابر خود، برخى از ابياتِ آن قصيده را مى‏خوانند، جماعتى از اُدباى علماى شيعه - رضوانُ اللَّه عليهم - به مقام معارضه با اين قصيده برآمده‏اند به اميد اين‏كه ايشان نيز مشمول عواطف حضرت رضا عليه السلام باشند. اينك به ذكر چند نفر از آنان در اين‏جا مى‏پردازيم:
1. شاعر بزرگ ابن طلائع است. نگارنده، ديوان اين شاعر را نديده است، ليكن سيّد على‏خان مدنى رحمه اللَّه عليه در أنوار الرَّبيع (ص 212-213 چاپ اوّل) در فنّ استثنا، به مناسبتى از او شعرى نقل كرده و بعد


نقض
892

اساتيدِ كلام است، از اين روى، حاجتى به هيچ‏گونه شرح و بيان در اين ميان نداريم؛ ليكن با وجود اين، به قصد تيمّن و تبرّك، به ذكر اندكى از مطالب مهمّ مربوط به تائيّه مورد بحث، تحت دو عنوان، بر وجهى كه ان شاء اللَّه خوانندگان را به كار آيد و اهل ايمان را بصيرت افزايد، در اين‏جا مى‏پردازيم:
عنوان اوّل، در اشاره به برخى از شروح قصيده است و بيان اين‏كه دعبل، قصيده تائيّه خود را به حضرت رضا عليه السلام عرض كرده و آن حضرت آن را پسنديده و پذيرفته و وى را صله و جايزه داده است.
بنابر آنچه من اطّلاع دارم، از شروح قصيده مورد بحث، دو شرح بسيار معروف و مشهور است:
1. شرحى است كه عالم جليل كمال الدين محمّد پسر معين الدين محمّد قَنَوى فارسى شيرازى مشهور به ميرزا كمالا داماد مولى محمّد تقى مجلسى - رحمةُ اللَّه عليهما - بر آن قصيده به عربى نوشته است. اين شرح به سال 1308 در طهران به قطع جيبى بغلى چاپ شده و در دسترس علاقه‏مندان قرار گرفته است.
2. شرحى است به فارسى به قلم علّامه مجلسى ملّا محمّد باقر - قدّسَ اللَّه تربتَه، و رفع درجتَه و رُتبته - و او آن را به خواهش و درخواست شاه سلطان حسين صفوى رحمه اللَّه عليه به رشته شرح و بيان كشيده است.
ابو الفرج در أغانى گفته كه: «دعبل بن على، از شيعيانى است كه مشهور است به ميل به على عليه السلام و قصيده مدارس آياتِ او از اَحسن شعرها است و برابرى كرده در فخر بر تمام مدح‏هايى كه گفته شده براى اهل بيت عليهم السلام. پس أبو الفرج نقل كرده قصّه ورود دعبل را بر حضرت امام رضا عليه السلام و صله دادنِ حضرت او را سى هزار درهمِ رضويّه و خلعت دادنِ او را به جامه‏اى از جامه‏هاى خود.
و هم نقل كرده كه: دعبل نوشت قصيده مدارس آيات را به جامه‏اى و مُحرم شد در آن و امر كرد كه آن را در اَكفانش گذارند. و دعبل پيوسته خائف بود از خلفاى زمانِ خود؛ و فرارى و پنهان بود به واسطه هجوى كه مى‏گفت براى آن‏ها؛ و از زبان او مى‏ترسيدند».

عنوان دوم: در بحث از پيرامون تائيّه دعبل است‏

در أعيان الشيعه در ترجمه دعبل، تحت عنوان «الكلام على قصيدته التّائيّة في أهل البيت عليهم السلام» (ج 30، ص 321) گفته: «بلغت هذه القصيدة في الشُّهرة إلى حدّ أنّه لم يبق مؤرّخ و لا رجاليّ إلّا و ذكرها أو أشار إليها أو ذكر أبياتاً منها، و أشار إليها الشعراء في أشعارهم».
قصيده، مشتمل بر يكصد و بيست بيت است و اين شماره، مبنى بر نقل اربلى رحمه اللَّه عليه است در كشف الغمّه و قاضى شوشترى رحمه اللَّه عليه در مجالس المؤمنين و مجلسى رحمه اللَّه عليه در بحار.
بايد دانست كه علما را در اين مطلب، دو قول است:
1. برخى بر آن‏اند كه اوّلِ قصيده همان بيت «مدارس آياتٍ خَلتْ من تلاوةٍ (تا آخر آن است)» و دليل صاحبان اين قول آن است كه به اتّفاق نويسندگان، دعبل آنچه را كه بر حضرت رضا عليه السلام قرائت كرده، از اين بيت بوده است. و همچنين در كتب اخبار و سِيَر و تَراجم، تصريح شده است كه اين بيت، اوّل قصيده است. مثلاً در ج 12 بحار (چاپ كمپانى، نقلاً عن عيون الأخبار للصدوق، ص 71، س 4) هست: «عن الهروىّ: سمعتُ دعبل بن عليّ‏ٍ الخزاعي يقول: أنشدتُ مولاي عليّ بن موسى الرضا عليه السلام

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398958
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به