اساتيدِ كلام است، از اين روى، حاجتى به هيچگونه شرح و بيان در اين ميان نداريم؛ ليكن با وجود اين، به قصد تيمّن و تبرّك، به ذكر اندكى از مطالب مهمّ مربوط به تائيّه مورد بحث، تحت دو عنوان، بر وجهى كه ان شاء اللَّه خوانندگان را به كار آيد و اهل ايمان را بصيرت افزايد، در اينجا مىپردازيم:
عنوان اوّل، در اشاره به برخى از شروح قصيده است و بيان اينكه دعبل، قصيده تائيّه خود را به حضرت رضا عليه السلام عرض كرده و آن حضرت آن را پسنديده و پذيرفته و وى را صله و جايزه داده است.
بنابر آنچه من اطّلاع دارم، از شروح قصيده مورد بحث، دو شرح بسيار معروف و مشهور است:
1. شرحى است كه عالم جليل كمال الدين محمّد پسر معين الدين محمّد قَنَوى فارسى شيرازى مشهور به ميرزا كمالا داماد مولى محمّد تقى مجلسى - رحمةُ اللَّه عليهما - بر آن قصيده به عربى نوشته است. اين شرح به سال 1308 در طهران به قطع جيبى بغلى چاپ شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
2. شرحى است به فارسى به قلم علّامه مجلسى ملّا محمّد باقر - قدّسَ اللَّه تربتَه، و رفع درجتَه و رُتبته - و او آن را به خواهش و درخواست شاه سلطان حسين صفوى رحمه اللَّه عليه به رشته شرح و بيان كشيده است.
ابو الفرج در أغانى گفته كه: «دعبل بن على، از شيعيانى است كه مشهور است به ميل به على عليه السلام و قصيده مدارس آياتِ او از اَحسن شعرها است و برابرى كرده در فخر بر تمام مدحهايى كه گفته شده براى اهل بيت عليهم السلام. پس أبو الفرج نقل كرده قصّه ورود دعبل را بر حضرت امام رضا عليه السلام و صله دادنِ حضرت او را سى هزار درهمِ رضويّه و خلعت دادنِ او را به جامهاى از جامههاى خود.
و هم نقل كرده كه: دعبل نوشت قصيده مدارس آيات را به جامهاى و مُحرم شد در آن و امر كرد كه آن را در اَكفانش گذارند. و دعبل پيوسته خائف بود از خلفاى زمانِ خود؛ و فرارى و پنهان بود به واسطه هجوى كه مىگفت براى آنها؛ و از زبان او مىترسيدند».
عنوان دوم: در بحث از پيرامون تائيّه دعبل است
در أعيان الشيعه در ترجمه دعبل، تحت عنوان «الكلام على قصيدته التّائيّة في أهل البيت عليهم السلام» (ج 30، ص 321) گفته: «بلغت هذه القصيدة في الشُّهرة إلى حدّ أنّه لم يبق مؤرّخ و لا رجاليّ إلّا و ذكرها أو أشار إليها أو ذكر أبياتاً منها، و أشار إليها الشعراء في أشعارهم».
قصيده، مشتمل بر يكصد و بيست بيت است و اين شماره، مبنى بر نقل اربلى رحمه اللَّه عليه است در كشف الغمّه و قاضى شوشترى رحمه اللَّه عليه در مجالس المؤمنين و مجلسى رحمه اللَّه عليه در بحار.
بايد دانست كه علما را در اين مطلب، دو قول است:
1. برخى بر آناند كه اوّلِ قصيده همان بيت «مدارس آياتٍ خَلتْ من تلاوةٍ (تا آخر آن است)» و دليل صاحبان اين قول آن است كه به اتّفاق نويسندگان، دعبل آنچه را كه بر حضرت رضا عليه السلام قرائت كرده، از اين بيت بوده است. و همچنين در كتب اخبار و سِيَر و تَراجم، تصريح شده است كه اين بيت، اوّل قصيده است. مثلاً در ج 12 بحار (چاپ كمپانى، نقلاً عن عيون الأخبار للصدوق، ص 71، س 4) هست: «عن الهروىّ: سمعتُ دعبل بن عليٍّ الخزاعي يقول: أنشدتُ مولاي عليّ بن موسى الرضا عليه السلام