معنىِ اين آيت نيز دور افتاده كه در نصِّ قرآن مجيد ۱ مذكور است كه: «فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أجْمَعينَ * عَمّا كانُوا يَعْمَلُونَ».۲ و اگر چه مصنّف خود جزاء بر۳ عمل را منكر است.
[ پاسدارى علماى شيعه از مرزهاى مذهب ]
و چون بر ۴ پشت مجموعه نام مصنّف نبود و۵ اصل معتمد از نام و لقب و فعل و نسب او اِعلام گويد۶ كه كيست و غرضش از جمعِ۷ اين كتاب چيست، معلوم شد كه اين شروع از سرِ بغض و عداوتِ اميرالمؤمنين على است كه مبغضش هم منافق و هم شقى است كه «و لا يُبغضُه إلّا مُنافقٌ شقيٌّ» ۸.
[ علماى شيعه سرباز امام زمان ]
و پيش از وصولِ اين كتاب به ما، مگر زمرهاى از خواصِّ علماء شيعه كه اين كتاب را مطالعه كرده بودند، ۹ در حضرتِ مقدّس مرتضاى كبير، سيّد شرف الدّين ملك النّقباء سلطان العترة الطّاهرة أبوالفضل محمّد بن علىّ المرتضى۱۰ - ضاعف اللَّه جلاله - و بر لفظ گهربار سيّد السّادات برفته كه: «عبدالجليل قزوينى۱۱۱۲مىبايد كه در جوابِ اين كتاب بر وجه حق۱۳ شروعى كند؛ چنانكه كسى انكار آن نتواند كرد».۱۴
چون نسخه اصل به ما آوردند و تأمّل افتاد، عقل چنان اقتضا كرد كه اگرچه تقرّب در آن به خداى بىعيب و عار و به احمد مختار و به حيدر كرّار باشد، ديباچه كتاب بايد به اسم امام روزگار، خاتم الابرار مهدىّ بن الحسن العسكرى - عليه و على آبائه
1.ث - م - ب: «نص مجيد».
2.آيه ۹۲ و ۹۳، سوره مباركه حجر.
3.ح: «جزاى».
4.م - ب - ح: «در».
5.م: «ليكن».
6.ح: «كرد».
7.ب - ث: «به جمع آن».
8.أعلام الدين ، ص ۲۷۸ به نقل از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله : «قال اللَّه تعالى : وعزّتي وجلالي وعظمتي وارتفاعي... إنّي جعلت عليّاً علماً للإيمان... لا يبغضه...»؛ بحار الأنوار، ج ۸۱ ، ص ۱۹۵ ، ح ۵۲ به نقل از أعلام الدين . و مراجعه شود به الاحتجاج ، ج ۱ ، ص ۷۷ ؛ كشف اليقين ، ص ۴۸۲ ؛ بشارة المصطفى ، ص ۱۵۳ ، ح ۱۱۱ ؛ العمدة ، ابن بطريق ، ص ۳۳۹ ، ح ۶۶۱ ؛ كفاية الأثر ، ص ۱۱۰ ؛ الصراط المستقيم ، ج ۲، ص ۱۱۶.
9.ح: + «گفته بودند».
10.ترجمه اين سيد به طور مبسوط در جاى خود از اين كتاب ياد خواهد شد.
11.م: + «رازى».
12.صفحه «۶» چاپ قديم
13.م - ب: «به وجه خوش». ث: «به وجه خويش».
14.از «چنانكه» تا اينجا فقط در ح.