نباشد كه خلفا و صلحا و بلكه انبيا و اوليا را و ملوك و وزرا را در جهان بسيارىكشتهاند؛ چه به جهتِ دين۱ [ و عقيدت ] و چه براى مال و نعمت. و قبر مجد الملك ۲متّصل است به قبر و مشهد حسين بن على، صلوات اللَّه عليه.
و حديث زين الملك هندو هيچ نقصان نكند آويختنِ او اعتقاد شيعه را كه هر كس كه كسى را بكشد و بياويزد روزى كشته شود. و تاج الدّوله ديلم كه او را به ساوه درآويخت، در عهدِ سلطانِ سعيد محمود، قوام الدّين ابوالقاسم انسابادى به فرمود تا بر آويختندش. قَتَلْتَ قُتِلْتَ ۳ و سَيُقتَلُ قاتلك. ۴ و درين فصل اين قدر كفايت است.
[ 32 ]
[ ابوالحسن فرات وزير شيعى مقتدر عباسى ]
[ اعتراف مؤلف فضائح به صلاحيت كودك براى خلافت ]
[ اشاره به سفراى اربعه امام مهدى(ع) ]
[ ابن عزاقرى و ابن شلمغانى متهمان به غلو ]
[ مؤلف فضائح منكر قضاى الهى ]
[ جدل با مؤلف فضائح در اشاره به خلافت مقتدر عباسى ]
آنگه گفته است:
رفتيم با سرِ سخن بُلحسنِ فرات كه او مستولى ۵ بود و مقتدرِ خليفه، كودك بود و حكمْ سيّده مىكرد مادرِ خليفه، و اولياىِ دولت چون يونسِ مظفّر و يلبق و توزون و هارون به دو گروه شده بودند با يكديگر نمىساختند، و دو داعىِ رفض و الحاد سر به دانشمندى برآورده بودند و او وزير بود و دو دبيرانِ تمكين يافته بودند. نام يكى حسين بن روح و نامِ ديگرى پسر عزاقرى،۶ و داعيى از مغرب بدين دبيران مىآمد، نامِ او پسرِ شلمغانى، ملحدى ۷ بود مُنْكَر،۸ رسالتِ متغلّب مصر بدينها آورده بودند۹ كه: اينك ما از مغرب در مصر آمديم با سيصد هزار عَلَمِ اسفيد، و اين همه مقدّمه۱۰ و علاماتِ مهدى است.
1.ع - ث - ب - ح: «دنيا»، و تصحيح قياسى است.
2.صفحه «۸۴» چاپ قديم
3.ع - ث: «قتلت و قتلت و قتلت».
4.گويا منسوب به حضرت عيسى عليه السلام است و اشعار انورى كه ترجمه آن است در ذيل ص ۵۹ چاپ اوّل نقل شده است.
5.م - ب - ح - د: «مستوفى».
6.ع - ث - ح: «غزائرى». م - ب: «غضايرى».
7.ع: «محلدى». ث: «مجلدى».
8.در آنندراج گفته: «منكر بر وزن مكرم به صيغه اسم مفعول از باب افعال به معنى ناشناخته نيز مىآيد». پس عبارت اُخراى «متنكراً» خواهد بود؛ يعنى به پنهانى و مخفيانه.
9.م - ب: «بود».
10.ح: «مقدمات».