معلوم مىگردد كه با آن كه كتاب بعض فضائح الروافض منتشر شده بوده، چون نُسخِ منتشر شده بيش از سه نسخه نبوده است چنانكه تصريح به آن نيز گذشت (ص 4 - 5 نقض) مؤلّف نامبرده، تصرّف در كتاب خود مىنموده و مطالبى به آن مىافزوده است. پس بايد گفت كه: به طور قطع، تا سال 509 مؤلّفِ كتاب، جريانِ امرِ تأليفِ خود را ادامه مىداده و در آن تصرّف مىنموده و مطالبى را كه مناسب مىديده بر آن مىافزوده و به عبارت واضحتر، به حكّ و اصلاح و تكميل و تنظيم آن مىپرداخته است، چنانكه در ذيل ص 366 چاپِ اوّل نيز اين نكته را خاطرنشان ساختهام؛ امّا احتمال اينكه مراد از فتح مذكور در بعض فضائح الروافض غير از فتح بلده حارم باشد، احتمالى بسيار ضعيف است، به طورى كه از حدّ ترتيب اثر بر آن خارج است؛ هذا ما عندي، و اللَّه هو العالم بحقيقة الحال.
تعليقه 138
مهرين دژ
آقاى دكتر منوچهر ستوده در قلاع اسماعيليّه (ص 160-162) گفته: «قلعه مهرين = مهرنگار و قلعه منصوره كوه. يكى از راههاى قديمى و معمور استرآباد، راهى است كه از دامغان به آستانه و چشمهعلى و كلاته و چهارده مىرود و از آنجا به خطِّ مستقيم به استرآباد مىرسد. از دامغان به طرف شمال، جلگهاى است كه كم كم سر بالا مىرود و به كوههاى كوتاهى مىرسد كه در پاى كوههاى بلندترى قرار گرفتهاند. بر همين رشته كوههاى كوتاه است كه در طرفِ مغربِ قلعه گرد كوه و در طرف شرقى شهر دامغان، قلعههاى مهرنگار و منصوره كوه ساخته شده است.
كوههاى آستانه پر آب و دامنههاى آن چمنزار و اغلبْ داراى زهاب زيادى است. آب چشمهعلى با اين زهابها جمع مىشوند و تشكيل رودخانه كوچكى مىدهد كه به شهر دامغان مىآيد. بر ساحلِ يسارِ رودخانه - يعنى طرفِ شرقى آن - در دشت آهوانو، دو كوه منفرد است كه بر قلّه كوه غربى آن، قلعه مهرنگار (= مهرين) و بر قُلّه كوه شرقىِ آن، قلعه منصوره كوه واقع است.
از بانى و تاريخ اين دو قلعه خبرى نداريم. ابن اسفنديار، نام اين دو قلعه را «مهرين» و «منصوره كوره» ضبط كرده است. و مير ظهيرالدّين مرعشى آن دو را به نام «نهره بن» و «منصوره كوه» خوانده است. در تاريخ طبرستان ابن اسفنديار، نام قلعه دوم منصوره كوره، بدون شك، اشتباه نسّاخ است و راء «كوره» زائد است. و در تاريخ طبرستان و رويان و مازندران مير ظهيرالدين، ضبط «نره بن» نيز صحيح به نظر نمىرسد و احتمال دارد همان كلمه «مهرين» به دست نسّاخ به اين شكل درآمده است. امروز «مهرين» را «مهرنگار»؛ و «منصوره كوه» به همان نام قديمىِ خود، معروف و مشهور است.
طرز دست يافتن اسماعيليان بر اين دو قلعه، بر ما مجهول است. اينقدر اطّلاع داريم كه ملكشاه غازى رستم (511 - 534) از ملوك مازندران، اين قلعه را به قهر از اسماعيليان گرفته است؛ و شرح اين واقعه از اين قرار است:
پس از آن كه كار دولت شاه غازى رستم به نظام رسيد، خوارزمشاه اتسز قاصد فرستاد و جهتِ دفع غُزّان از او كمك خواست. شاه غازى مدد فرستاد و با غزّان، جنگ كردند.