97
نقض

«أخذناه بأمرٍ و رددناه بأمرٍ» و شرحِ اين غلبه و حادثه در كتب مسطور است و مشهور. و آن لعينِ به نفرين پسرِ جَنّابى در عرفات به وقتِ غارت مى‏گفت: ناودان بگيرى. ۱ ملحدى آهنگ كرد هلاك شد تا بازده مى‏شد۲و هلاك مى‏شدند و به آخر بگرفتند و آن ملعون مى‏گفت: هو في السّماء و بيته في الأرض؟! حُجّوا۳ إلى مصر؛ حجّ با مصر آرى.۴
امّا جوابِ اين فصل: رحمت و بركات بر آن مسلمان باد كه اين فصل و جوابش به استقصا برخواند و نيك فهم كند و انصاف بدهد.
۵اوّلاً عذرِ بُلحسنِ فرات نمى‏خواهيم؛ ۶ اگرچه در كتبِ شيعه نامى و معرفتى دارد و معلومِ ما است كه چه مذهب و اعتقاد داشت و از بزرگى ۷ به حدّى بود اين بُلحسنِ فرات كه وزيرِ خلفا بود و بُحْتُرى شاعر را در مدحِ او قصايد است و اين ابيات در مرثيه دخترش مى‏گويد:۸ شعر:

أبا حسنٍ انّ حسن العزاء عند المصيبات و النّازلات‏
يضاعف فيه الاله الثّواب للصّابرين و للصّابرات‏
و منزلة الصّبر عند البلاءكمنزلة الشّكر عند الهبات‏
و من نعم اللَّه لا شكّ فيه‏حياة البنين و موت البنات‏
لقول النّبيّ عليه السّلام: دفن البنات من المكرمات۹
و معتقد و شيعى بود به خلافِ آن كه خواجه گفته است تا معلوم باشد.

1.ح - د: «بگيريد». و متن مطابق اصطلاح زمال مصنف است؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ بيان شده است.

2.ح - د: «آهنگ كرد پانزده ملحد شدند».

3.ع - ب: «و حجه»، ث: «و حجة».

4.م: «هو في السماء و بيته في الأرض، و حجّوا إلى مصر، حجّ را به مصر آرند». د: «من في السماء زينته في الأرض حجراً إلى مصر ما مصرارى». ح: «من في السماء زينته في الأرض حجّوا إلى مصراءى».

5.صفحه «۸۹» چاپ قديم‏

6.ع - م - ب - د: «نمى‏خواهم».

7.ح - د: «و در بزرگى».

8.اين ابيات در ديوان بخترى (ج ۱، ص ۱۵۱)، طبع دوم دار المعارف مصر) با اين عنوان هست: «و قال يعزّى أبا الحسن بن الفرات عن ابنته».

9.حسن كامل صيرفى كه ديوان به تحقيق او تصحيح و چاپ شده، در ذيل اين بيت گفته: «هذا حديث ليس بالصحيح دائر على ألسن الناس (راجع كشف الخفاء و مزيل الالباس للعجلونى، ج‏۱، ص ۴۰۷)» و در آن صفحه به تفصيل از آن بحث شده است.


نقض
96

[ 33 ]

[ ثروت و مكنت ابو الحسن فرات وزير شيعى مقتدر عباسى ]

[ بزرگى ابو الحسن فرات و ابياتى از بُحترى در رثاى دختر او ]

[ ناتوانى خليفه وقت در حفظ جان و مال مسلمانان نشانه عدم مشروعيت او ]

[ خاستگاه عقيده شيعه در ضرورت علم، نص و عصمت امام ]

[ قتل و غارت قرامطه در موسم حج ]

[ نقد عبدالجليل بر دستگاه خلافت عباسى و عدم مشروعيت آنها ]

[ سكوت مؤلف سنّى درباره كشتار يزيد در حرمين و وقوع حادثه كربلا ]

[ جنايات حجاج ثقفى نشانه عدم صلاحيت و مشروعيت خلفا ]

[ همراهى مؤلف سنّى با خلفاى ناصالح ]

آنگه گفته است كه:
مال بى‏قياسِ بُلحسن فرات را در كتاب‏ها شرح‏هاست، تا بدان حدّ كه به يك دفعه او را مصادره كردند، دوازده بار هزار هزار دينار از وى گرفتند ۱ برقرار؛ بيرون از آن كه از سراهايش به غارت برگرفتند تا بدان حدّ كه هزار و سد۲رطل كافور رباحى‏۳ و هفت هزار نافه مشك بيرونِ زرينه و سيمينه و فرش وغير آن كه مستهلك‏۴۵برگرفتند و چهارپاى را خود قياس نه. و درين پنج سال كه او وزير بود سه بار همچنين مصادره‏اش مى‏كردند و سراهايش به غارت مى‏دادند و باز خلعتش مى‏دادند و با سرِ كارش مى‏فرستادند و او در عهدِ وزارت پنهان رسولان به ديلمان‏۶ مى‏فرستاد و ايشان را بر ملك حثّ‏۷مى‏كرد و در آن نكبت‏ها به مسلمانان مى‏رسيد؛ چنانكه در آن وقت كه بوطاهر جَنّابى و بوسعيد جَنّابى با آن لشكرِ بى‏منتها به مكّه راندند و به روزِ عرفه در عرفات سى و هفت هزار مرد را از حاجيان بكشتند، و خلايقى خود را در آن چاه‏ها۸افكندند، و سه روز مكّه به غارت دادند و حجر الاسود بكندند و به مصر بردند و بيست و سه سال‏۹ببرده بود[ ند ۱۰ آنگه هم ملحدان ردّ كردند و مى‏گفتند:

1.ع: «از وى‏ها گرفتند». ث - ب - م - ح - د: «از وى بستدند».

2.ث: «هزار و پسرطل». م - ب: «هزار رطل». ح - د: «هزار و پانصد رطل».

3.براى تحقيق در «كافور رياحى» رجوع شود به تعليقه ۴۳.

4.د: «مستملك».

5.صفحه «۸۸» چاپ قديم‏

6.ح - د: «به ديلم».

7.ع: «حثه». ث: «حشعه». ب: «حشفه» بدون نقطه ف. م - ح: «حريص». و حثّ به معنى تحريض و واداشتن و برانگيختن است و شايد حثه (به صيغه بناء مرّه) اصطلاحى در آن زمان براى اين معنى بوده است.

8.ح: «و خلايق خود را در خانه‏ها».

9.ع: «بيست و سال». ث - م - ب: «بيست سال». ح - د: «بيست و سه سال». در جامع التواريخ (ص ۱۰۲، چاپ بنگاه ترجمه و نشر كتاب به اهتمام محمد تقى دانش‏پژوه و مدرس زنجانى) مذكور است: «قرمطيان سنگ سياه كعبه را در ۱۴ ذى حجه سال ۳۱۷ ربودند و در ۱۰ ذى حجه ۳۳۹ آن را بدانجا برگرداندند، چنانكه مورّخان گفته‏اند. پس بيست و دو سال آن را نگاه داشته‏اند نه بيست و پنج سال؛ چنانكه صاحب جامع التواريخ در ص ۱۷، سطر ۱۳-۱۴ گفته است».

10.] م - ث - ب: «سپرده بود». ح - د: «برده بودند».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430466
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به