تعليقه 172
اين تعليقه مشتمل بر بيان دو امر است
1. در معرفى قائل اشعار
اينكه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «شاعر در عهد صادق عليه السلام خروج مهدى عليه السلام را به نصرت تركان غازى وعده داده است، آنجا كه گفته:
و وديعةٍ من سرّ آل محمّدضمّنتها و جعلت (تا آخر)».
ابن طاووس رحمه اللَّه عليه در كتاب شريف ملاحم (ص 149، چاپ اوّل، و ص 165، چاپ سوم) نقلاً از جزء ثامن كتاب مناقب ابن شهرآشوب رحمه اللَّه عليه گفته: «فصل - و قال أبومعشر: قد حكم جاماسب و زرادشت قبل مبعث النبي صلى اللَّه عليه و آله بألف سنةٍ و زيادةٍ بطالع القران: إنّ الشريعة باقية إلى يوم القيامة، و حكماً بأنّ الملك يتغيّر و يذهب عن يد أهل بيته في ابتداء موته على رأس ثلاثمائة سنة و ستّين سنة عن يد أصحابه، ثمّ يرجع إليهم بعد خمسمائة سنة، و يستولي الطالبيّون على العامّ، و يظهرون عدلاً و إنصافاً. و قال عبد زحل:
و وديعة من سرّ آل محمّداُودعتها و جعلت من اُمنائها
فإذا رأيت الكوكبين تقارنافي الجدي عند صباحها و مسائها
فهناك يطلب ثأر آل محمَّدٍو تراثها بالسَّيف من أعدائها».
نگارنده گويد: تنبيه بر دو امر در اينجا ضرور است:
1. آن كه اين جزء از مناقب ابن شهرآشوب رحمه اللَّه عليه كه مأخذ نقل ابن طاووس رحمه اللَّه عليه است، آن موقع در دست بوده و ابن طاووس رحمه اللَّه عليه نه تنها اين مطلب را از آن نقل كرده، بلكه در ما قبل و ما بعد عبارت مذكور، مطالب ديگرى نيز نقل كرده است، هر كه طالب صدر و ذيل عبارتِ مورد نقل باشد، به كتاب شريف ملاحم رجوع كند. و گويا اين قسمت از مناقب مربوط به احوال امام زمان - عجّل اللَّه فرجه - بوده است. و محدّث نورى رحمه اللَّه عليه در مستدرك در ترجمه ابن شهرآشوب رحمه اللَّه عليه تصريح كرده كه وى احوال آن حضرت را در مجلّدى مخصوص - كه مفصّل نيز بوده است - تأليف كرده است و به دست متأخّرين نرسيده است؛ و از اين روى بود كه جاى نقل آن را از آن قسمت از مناقب كه در دست است معرّفى نكرديم.
2. عبد زحل را كه قائل اشعار است، نشناختم كه كيست؟ و شايد مراد از آن، همان كس باشد كه فيروزآبادى او را به عنوان «غلام زحل» ياد كرده است. و نصّ عبارت او در قاموس در مادّه «ز ح ل» اين است: «و زحل - كزفر - ممنوعاً: كوكب من الخنّس. و غلام زحل ابوالقاسم المنجّم معروف؛ و زبيدى در شرح آن گفته: «قال الأمير: كان يعرف بالحذق في التَّنجيم».
2. تاج الدين ابوالمكارم محمّد بن نصر بن صلايا العلوىّ الحسينى
مراد از «ابن صلايا» همانا تاج الدّين محمّد بن نصر بن صلايا العلوىّ الحسينى است كه اربلى رحمه اللَّه عليه در كشف الغمّه در چند مورد، او را به ذكر نام و كنيه و نسب و مشخّصات ديگر، معرّفى كرده و در برخى از موارد نيز مطلبى از او نقل كرده است؛ و اينك ما آنچه را در اينباره بر آن مطّلع شدهايم در