و ساير لغويان نيز به ذكر مثل اين كلمات در كتب خود پرداختهاند. اگر گويند: اگر «عبر» در «عبر كردن» همان مصدر عربى باشد، پس الحاق كلمه «كردن» به آن زايد و بىمعنا است؛ جواب مىدهيم كه: در استعمال غالب مصادر عربى در اين قبيل موارد از زبان فارسى، لفظ «كردن» يا نظير آن را به آخر مصدرهاى عربى اضافه مىنمايد - مانند: نصرت كردن، تعليم دادن، تنبيه نمودن - تا به وسيله آن ماضى و مضارع و امر، معيّن شود، چنانكه واضح است. حتّى در اين استعمال، اگر «عبور» را نيز بياريم، بايد مصدر «كردن» به آخر آن اضافه كنيم؛ پس همچنين است حال در «عبره كردن» و اگر آن را «عبره» به كسر عين براى آن مىگيرند تا دلالت بر نوعى خاصّ كند، زيرا كه فعله براى بناى نوع است. جواب آن است كه: ما آن را به فتح عين مىخوانيم؛ براى آن كه فعله براى بناى مرّه است تا دلالت بر وحدت كند، زيرا كه مراد در اين قبيل موارد، يك بار گذشتن است نه بارها؛ و هر دو بناء نيز از قواعد بدون خلاف عربى است. ابن مالك گفته:
«و فَعْلةٌ لِمَرّةٍ كَجَلسَةو فِعْلةٌ لهيئةٍ كَجِلْسَة».
و هيچگونه ترجيحى براى قرائت با بناى نوع در اين قبيل موارد به نظر نمىرسد تا آن را دليل بر مدّعاى طرف بگيريم.
تعليقه 185
ردّ شمس براى اميرالمؤمنين على عليه السلام
شيخ بزرگوار ابوجعفر محمّد بن علىّ بن بابويه قمى - تغمّده اللَّه بغُفرانه، و ألبسه حُلَلَ رحمته و رضوانه - حديث معجزه ردّ شمس را در كتاب شريف من لايحضره الفقيه به وجهى بسيار وجيه كه مشتمل بر فوايدى بسيار است نقل كرده و عالم جليل مولا محمّد تقى مجلسى - أنار اللَّه برهانَه - نيز آن را در لوامع صاحبقرانى كه شرح فارسى او است بر من لا يحضره الفقيه، چنانكه شايد و بايد، شرح و ترجمه نموده است؛ ما در اينجا بيانات ايشان را مىآوريم تا موجب مزيد بصيرت خوانندگان نسبت به اين امر باشد. نصّ عبارت لوامع صاحبقرانى (ص 17-22 كتاب صلاة از جلد اوّل، چاپ اوّل) نسبت به متن و شرح اين است: «قال زرارة و الفضيل: قلنا لأبي جعفرٍ - صلواتُ اللَّه عليه - : أرأيت قولَ اللَّه عزّوجلّ: (إنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً)۱ قال: يعني كتاباً مفروضاً، و ليس يعني وقت فوتها؛ إن جاز ذلك الوقت ثمّ صلّاها، لم تكن صلاة مؤدّاة؛ ولو كان ذلك كذلك، لهلك سليمان بن داود عليهما السلام حين صلّاها لغير وقتها، ولكن متى ذكرها صلّاها.
به سند صحيح از زراره و كالصَّحيح از فضيل بن يسار منقول است كه ايشان گفتند كه: ما به خدمت حضرت امام محمّد باقر - صلواتُ اللَّه عليه - عرض كرديم كه: بيان فرماييد قول خداوند عالميان را كه: (نماز بر مؤمنان، كتابى است موقوت)؛ چه معنى دارد؟ حضرت فرمودند كه: نوشتهاى است واجب. و ظاهر، آن است كه حضرت، تفسير «موقوتاً» كرده باشند و ممكن است تفسير «كتاباً» كرده باشند و بعد از آن بيان «موقوتاً» فرموده باشند، كه مراد از «موقوت» نه آن است كه اگر از اين وقت بگذرد فوت شود و تدارك نتوان كردن؛ و اگر آن را به جا آورند، به عوض فائته نشود.