گذشتند و به جهتِ طول كشيدنِ سخن جمجمه وقت تنگ شد و به زمينِ شورهزار رسيدند كه روا نيست نبى يا وصى در آن نماز كند، اصحاب را امر كردند به نماز؛ و خود به سرعت سير كردند، يك نفر يا دو نفر در خدمتِ آن حضرت بود، چون از آن زمين گذشتند، فرود آمدند تا وضو را تجديد كردند، آفتاب غروب كرد و همه آفاق را ابر گرفته بود، پس آفتاب را امر فرمودند برگردد. اطاعت كرد، نمازِ عصر را به جاى آوردند. و از محلّ نماز ظهر تا محلّ نماز عصر، يك فرسخ است تقريباً؛ و در آن دو محلِّ شريف كه يكى محلّ نماز ظهر و بُروز آيه باهره سخن گفتنِ جمجمه بود با آن حضرت و دومى كه مكان نماز عصر و ظهور معجزه قاهره برگشتنِ آفتاب بود براى آن جناب، دو مسجد بنا كردند؛ اوّل را مسجد جمجمه مىگويند و دوم را مسجد ردّ شمس».
تعليقه 186
در نزول آيه (اُحِلَّ لَكُمْ...) در حقّ عمر بن الخطّاب
ابو الفتوح رازى رحمه اللَّه عليه در تفسير آيه 187 سوره بقره (اُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إلى نِسائِكُمْ) (ج 2، چاپ اسلاميّه، ص 76-77) گفته: «مفسّران گفتند: سبب نزول آيه آن بود كه در بدايتِ فرض صيام، حق تعالى چنان فرمود كه: چون روزهدار روزه بگشادى، طعام و شراب و جماع چندانى روا بودى او را تا نماز خفتن بكردندى، چون از آن وقت بگذشتى، حرام شدى تا بر دگر شبِ نماز شام؛ و اگر بخفتى پيش از آن كه افطار كردى و آن وقتِ مضيّق بگذشتى، هم همچونين روا نبودى او را از اين معنا تا به دگر شب. شبى از شبهاى ماه رمضان، بعضى صحابه، نمازِ خفتن با رسول اللَّه عليه السلام بكردند - گفتند: عمر خطّاب بود - و با خانه شد، نفسْ او را مطالبت مىكرد به خلوتِ حلال خود و وقت رفته بود. او خلوت كرد، چون فارغ شد، غسل كرد و پشيمانىِ سختْ او را دريافت و بامداد برخاست و به نزديك رسول عليه السلام آمد، گفت: يا رسول اللَّه! من به شكايتِ اين نفس خاطئه پيش تو آمدم. رسول گفت: چه افتاده؟ قصّه بگفت، رسول گفت: خطا كردى. جماعتى ديگر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه! ما را هم اين حادثه افتاد، ولكن شرم داشتيم كه اين حديث را در مجلسِ تو بگوييم، هيچ رخصتى هست ما را؟ رسول صلى اللَّه عليه و آله گفت: رخصت، به دستِ من نيست. خداى تعالى از كرمش اين حكم را از ايشان برگرفت و اين آيه فرستاد و مباح كرد ايشان را مقاربت كردن با حلالِ خود در شبهاى ماه رمضان، گفت: حلال كردند شما را شبِ روزه».
و سيوطى در الدُّرّ المنثور در تفسير همين آيه، چند روايت به همين مضمون روايت كرده، طالبين به آن كتاب و ديگر كتب تفاسير و احاديث رجوع كنند.
تعليقه 187
مكتوبٌ على باب الجنّة: لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، عليّ أخو رسول اللَّه (تا آخر)
خوارزمى در مناقب (ص 87-88 چاپ نجف) در فصل چهاردهم - كه در بيان آن است كه اميرالمؤمنين، نزديكترين مردم بوده است به پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله - گفته: «أخبرني شهردار بن شيرويه