977
نقض

گذشتند و به جهتِ طول كشيدنِ سخن جمجمه وقت تنگ شد و به زمينِ شوره‏زار رسيدند كه روا نيست نبى يا وصى در آن نماز كند، اصحاب را امر كردند به نماز؛ و خود به سرعت سير كردند، يك نفر يا دو نفر در خدمتِ آن حضرت بود، چون از آن زمين گذشتند، فرود آمدند تا وضو را تجديد كردند، آفتاب غروب كرد و همه آفاق را ابر گرفته بود، پس آفتاب را امر فرمودند برگردد. اطاعت كرد، نمازِ عصر را به جاى آوردند. و از محلّ نماز ظهر تا محلّ نماز عصر، يك فرسخ است تقريباً؛ و در آن دو محلِ‏ّ شريف كه يكى محلّ نماز ظهر و بُروز آيه باهره سخن گفتنِ جمجمه بود با آن حضرت و دومى كه مكان نماز عصر و ظهور معجزه قاهره برگشتنِ آفتاب بود براى آن جناب، دو مسجد بنا كردند؛ اوّل را مسجد جمجمه مى‏گويند و دوم را مسجد ردّ شمس».

تعليقه 186

در نزول آيه (اُحِلَّ لَكُمْ...) در حقّ عمر بن الخطّاب‏

ابو الفتوح رازى رحمه اللَّه عليه در تفسير آيه 187 سوره بقره (اُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إلى‏ نِسائِكُمْ) (ج 2، چاپ اسلاميّه، ص 76-77) گفته: «مفسّران گفتند: سبب نزول آيه آن بود كه در بدايتِ فرض صيام، حق تعالى چنان فرمود كه: چون روزه‏دار روزه بگشادى، طعام و شراب و جماع چندانى روا بودى او را تا نماز خفتن بكردندى، چون از آن وقت بگذشتى، حرام شدى تا بر دگر شبِ نماز شام؛ و اگر بخفتى پيش از آن كه افطار كردى و آن وقتِ مضيّق بگذشتى، هم همچونين روا نبودى او را از اين معنا تا به دگر شب. شبى از شب‏هاى ماه رمضان، بعضى صحابه، نمازِ خفتن با رسول اللَّه عليه السلام بكردند - گفتند: عمر خطّاب بود - و با خانه شد، نفسْ او را مطالبت مى‏كرد به خلوتِ حلال خود و وقت رفته بود. او خلوت كرد، چون فارغ شد، غسل كرد و پشيمانىِ سختْ او را دريافت و بامداد برخاست و به نزديك رسول عليه السلام آمد، گفت: يا رسول اللَّه! من به شكايتِ اين نفس خاطئه پيش تو آمدم. رسول گفت: چه افتاده؟ قصّه بگفت، رسول گفت: خطا كردى. جماعتى ديگر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه! ما را هم اين حادثه افتاد، ولكن شرم داشتيم كه اين حديث را در مجلسِ تو بگوييم، هيچ رخصتى هست ما را؟ رسول صلى اللَّه عليه و آله گفت: رخصت، به دستِ من نيست. خداى تعالى از كرمش اين حكم را از ايشان برگرفت و اين آيه فرستاد و مباح كرد ايشان را مقاربت كردن با حلالِ خود در شب‏هاى ماه رمضان، گفت: حلال كردند شما را شبِ روزه».
و سيوطى در الدُّرّ المنثور در تفسير همين آيه، چند روايت به همين مضمون روايت كرده، طالبين به آن كتاب و ديگر كتب تفاسير و احاديث رجوع كنند.

تعليقه 187

مكتوبٌ على باب الجنّة: لا إله إلّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، عليّ أخو رسول اللَّه (تا آخر)

خوارزمى در مناقب (ص 87-88 چاپ نجف) در فصل چهاردهم - كه در بيان آن است كه اميرالمؤمنين، نزديك‏ترين مردم بوده است به پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله - گفته: «أخبرني شهردار بن شيرويه


نقض
976

آن حضرت شد؛ يك مرتبه در حياتِ سيّد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله شد و يك مرتبه بعد از وفاتِ آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله واقع شد. امّا آنچه در ايّام حيات آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله واقع شد، پس روايت است به اسانيد قويّه از طرق عامّه و خاصّه؛ و قاضى عياض از علماى عامّه، حكم به صحّت اين حديث كرده است و از جمله معجزات آن حضرت شمرده است و همچنين طحاوى از علماى عامّه. و از طرق خاصّه نيز به اسانيد معتبره، منقول است كه اسما گفت كه: روزى حضرت سيّدالمرسلين صلى اللَّه عليه و آله به خواب رفت و سرِ آن حضرت در كنارِ حضرت اميرالمؤمنين - صلواتُ اللَّه عليه - بود تا آن كه نماز عصر حضرت اميرالمؤمنين - صلوات اللَّهُ عليه - فوت شد، تا آن كه آفتاب فرو رفت و چون حضرت سيّد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله بيدار شدند ديدند كه حضرت اميرالمؤمنين گريان است و چون سببِ گريه را پرسيدند، حضرت فرمودند كه: نماز عصر را نكرده بودم و بيدار كردن شما را جايز نمى‏دانستم و الحال آفتاب فرو رفته است. پس حضرت سيّد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله گفتند كه: خداوندا، چون على در فرمان‏بردارىِ تو و فرمان‏بردارىِ رسول تو بود تا نماز از او فوت شد، آفتاب را از جهت او بر گردان. اسماء گفت كه: و اللَّه كه آفتاب را ديدم كه فرو رفته بود و به سبب دعاى حضرت طالع شد بعد از غروب؛ و نمانْد كوهى و نه زمينى مگر آن كه آفتاب بر او تابيد تا حضرت اميرالمؤمنين - صلواتُ اللَّه عليه - برخاستند و وضو ساختند و نماز گزاردند، پس آفتاب فرو رفت. و ممكن است كه حضرت اميرالمؤمنين - صلواتُ اللَّه عليه - نماز را به ايما كرده باشند، يا آن كه چون تا ذهابِ حمره مشرقيّه وقت اضطرارى است، نماز آن حضرت فوت نشده باشد و از وقتِ فضيلت گذشته باشد. و در روايتِ معتبره وارد است كه: ردّ شمس در مدينه مشرّفه، در مسجدِ فضيخ شد و خواهد آمد در فضلِ مساجد. و طحاوى روايت كرده است كه در صهبا واقع شد».
محدّث نورى - قدّس اللَّه تربتَه، و رفع درجتَه و رُتبته - در كتاب شريف تحيّة الزائر: (ص 180-186 چاپ اوّل به سال 1320؛ و ص 208-213 چاپ دوم به سال 1327) بعد از ذكر فضيلت مسجد براثا و بيان وظايف زوّار در آن‏جا گفته «مشهور در نزد اصحاب و مقتضاىِ اخبار كثيره، برگشتنِ آفتاب است براىِ حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام دو مرتبه؛ اوّل : در حياتِ حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله در قربِ مسجدِ قُبا كه در آن‏جا مسجدى بنا كردند و آن را مسجد ردّ شمس مى‏گويند و مسجد فضيخ نيز گويند؛ و فضيخ، اسم نخلى است كه در آن جا بود و اين از مساجدى است كه مستحبّ مُؤكَّد است، كه حاجى‏ها چون به مدينه طيّبه مشرّف شدند، به آن‏جا بايد بروند و نماز كنند؛ و اين مسجد، الآن سقف و ديوارى ندارد. دوم: بعد از وفاتِ حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله بعد از مراجعت از جنگِ نهروان، چون به خرابه شهر بابل رسيدند، فرود آمدند و نمازِ ظهر را با اصحاب كردند، پس كلّه پوسيده‏اى در آن‏جا ديدند، فرمود: آن جمجمه را حاضر كردند و از آن پرسيدند از اسم و شغل و حالش، پس اسم خود را گفت كه يكى از عُظماىِ ملوكِ جبّارين بود، و شرحِ سلطنت و طغيان و عقوباتِ بعد از هلاك شدنِ خود را در كلامى طولانى عرض كرد. پس موكب همايون از آن‏جا حركت كرد و در عبور از فُرات هم مُعجزاتِ غريبه‏اى از آن حضرت بروز كرد كه در كتبِ فضايل، مسطور است؛ و چون از فرات

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398829
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به