چاپ كتابفروشى اميركبير به اهتمام و تصحيح دكتر نوايى) گفته است: «امرؤالقيس در زمانِ جاهليّت بود نزديك به عهد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و او در قصيدهاى گفته است:
و جفانٍ كالجوابيو قدورٍ راسيات
چون اين سخن به رسول عليه السلام رسانيدند، در حقِّ او فرمود: لعنَ اللَّه الملك الضلّيل، نطق بالقرآن قبل أن ينزل».
نگارنده گويد: اين قبيل قصص مشهوره در ميانِ مردم عارى از تحقيق از قبيل «ربّ شهرةٍ لا أصل لها» است و در كتب اهل تحقيق ديده نمىشود.
تعليقه 191 و 196
مفوّضه
سيّد مرتضاى رازى رحمه اللَّه عليه در تبصرة العوام (ص 176 چاپ استاد فقيد عبّاس اقبال آشتيانى) ضمن تعداد فِرق شيعه گفته: «فرقه پانزدهم: مفوّضه. اين قوم، دعوى كردند كه خداى تعالى، امور عالم را با محمّد و امامان كرد. ايشان، آمر و ناهى و حاكماند در جمله امور شريعت. و قومى ديگر از ايشان گفتند كه: تفويض خلق و اِحيا و اِماتت، بديشان كرد و رسول و امامان، مستحقّ عبادتاند و ايشان را نامها نهند به اسماى خداى تعالى.
و معتزله و جمله نواصب، اين حكايت بر علماى اماميان بندند كه نامشان از پيش ياد كرديم؛ از سدير صيرفى و نُظراى وى از مفضّل و غيره.
گوييم: هر كه دعوى در چيزى كند و بر آن حجّت و بيان ندارد و اثبات نتواند كرد به كتابى از مصنّفات اين قوم؛ و كُتبِ ايشان در اَقطار عالمْ ظاهر و مخالف و موافق مىبينند و مطالعه مىكنند، اين شخص جاهل بُوَد و با وى سخن گفتن حرام بُوَد در آنچه به اُصول شرع تعلّق دارد.
اگر گويند: اماميان، اين معنا از هر آن در كتب نياوردند كه محلّ تشنيع بود و ترك تشنيع را دفع آن كردند»؛ آنگاه به بيان جواب به طريق مبسوط پرداخته، هر كه طالب باشد به تبصرة العوام مراجعه كند.
تعليقه 193
و شيعتنا في النّاس أكرم شيعةٍ
خوارزمى در مقتل الحسين (جزء دوم، ص 43) و ابن شهرآشوب رحمه اللَّه عليه در مناقب (ج 2، ص 202) و اربلى رحمه اللَّه عليه در كشف الغمّه (ص 181 چاپ اوّل) و مجلسى رحمه اللَّه عليه در عاشر بحار (ص 203، چاپ كمپانى) و جماعتى ديگر از فحول علما در كتب خودشان آوردهاند كه: سيّد الشهداء حسين بن على عليهما السلام روز عاشورا در طفِّ كربلا، در مقامِ اتمامِ حجّت و معرّفى خود، اين اشعار را انشا كردهاند (تعيين اختلافات جزئيّه نسخ از كتب نامبرده به عمل آيد):
«أنا ابنُ عليّ الطُّهْرِ منْ آل هاشمٍكفاني بهذا مفخراً حين أفخر
و جدّي رسول اللَّه أكرم مَن مشىو نحن سراج اللَّه في الأرض نزهر
و فاطم اُمّي ابنةُ الطُّهر أحمدو عمّي يُدعى ذا الجناحين جعفر
و فينا كتاب اللَّه اُنزل صادعاًو فينا الهدى و الوحي بالخير يذكر
و نحن أمانُ اللَّه للخلق كلّهمنسرّ بهذا في الأنام و نجهر
و نحن وُلاة الحوض نسقي مُحبّنابكأس رسول اللَّه ما ليس ينكر
و شيعتنا في الناس أكرم شيعةو مُبغِضُنا يوم القيامة يخسر».
و در مقتل خوارزمى، مصراعِ اوّلِ بيت آخر را كه در متن نقل شده، چنين نقل كرده است: «فيسعد فينا في القيام محبّنا»؛ امّا ابيات ديگر كه در بعضى از كتب متأخّرين از قبيل اسرار الشهاده دربندى رحمه اللَّه عليه و جلد سيّد الشهداء ناسخ (ص 297 - 298) ديده مىشود مانند اين بيت:
«فطوبى لعبدٍ زارَنا بعد موتنابجنّة عدنٍ صفوها لا يكدَّر».
و غير آن در كتبِ معتبره به نظر من نرسيده است.