985
نقض

حضرت باقر عليه السلام نقل كرده‏اند كه: بنياد اسلام بر پنج چيز است: بر نماز، و زكات، و حجّ، و روزه، و ولايت. و سيوطى در جامع صغير از صحيح بخارى و صحيح مسلم و مسند احمد حنبل و صحيح ترمذى و صحيح نسائى از جبير بن مطعم نقل كرده كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بُني الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله الّا اللَّه، و أنّ محمّداً رسول اللَّه، و إقامة الصّلاة، و إيتاء الزّكات، و حجّ البيت، و صوم رمضان». طالب تفصيل، به موارد تفصيل، رجوع كند.
2. مراد از «ششه عيد» شش روز بعد از عيد فطر است كه حكم به استحباب روزه آن شش روز شده است؛ در برهان قاطع گفته: «ششه - به فتح اوّل و ثانى - شش روز بعد از عيد رمضان را گويند و روزه داشتن در آن شش روز سنّت است. و شش يندان - با ياى حطّى، بر وزن فرزندان - به معناى ششه است كه شش روز بعد از عيد رمضان باشد و سنّت است در آن شش روز روزه گرفتن».
بايد دانست كه اخبار بسيار در باب روزه اين شش روز وارد است و شيخ حرّ عاملى رحمه اللَّه عليه در وسائل در باب «استحباب كلّ خميس و كلّ جمعة و جملة من الصوم المندوب» (ج 2، چاپ امير بهادر، ص 118) و در «باب حصر أنواع ما يجب من الصوم» (ص 113 همان چاپ و جلد) و محدّث نورى رحمه اللَّه عليه در مستدرك الوسائل در مستدرك باب مذكور (ج 1، ص 501) و فيض رحمه اللَّه عليه در وافى (ج 3، چاپ دوم سنگى، ص 320) و مجلسى اوّل رحمه اللَّه عليه در لوامع صاحبقرانى (ج 2، چاپ سنگى، ص 104) و حاجّ شيخ محمّد باقر بيرجندى رحمه اللَّه عليه در وقايع الشهور و الأيّام (ص 191) و محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در وقايع الأيّام (ص 65) به نقل اخبار يا به حكم به استحباب روزه يا بيانات نفيسى در پيرامون حكم، به استحباب روزه اين شش روز دارند؛ طالب تفصيل، به آن‏جاها رجوع كند.

تكملة

در مثل معروف بين عوام، در مورد تنفّر از چيزى كه طاقت‏فرسا و پُر مشقّت باشد، استعمال مى‏شود، كه گويند: «از ماه رمضان، خيلى خوشحالم كه ششه هم نگهدارم؟!».
3. ايّام تشريق، سه روز بعد از عيد اَضحى است؛ در منتهى الإرب گفته: «تشريق: قديد كردن گوشت. و منه أيّام التَّشريق كه سه روز است بعد از روز نحر، أو لأنّ الهدي لا تنحر حتّى تشرق الشمس».
ملّا مظفّر در شرح بيست باب، در جايى كه ايّام مشهور عرب را معرّفى مى‏كند گفته: «ايّام التشريق: روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهمِ ذو الحجّه است و روز دهم را روز نحر خوانند و يازدهم و دوازدهم را نحر مَعَ التَّشريق و سيزدهم را تشريقِ تنها. و بعضى گفته‏اند كه: تشريق، نماز عيد است؛ چه آن را در وقت اشراق مى‏گزارند و باقى ايّام را به تبعيّت آن، تشريق گويند. و بعضى گفته‏اند كه: تشريق، خشك كردنِ گوشت است در آفتاب؛ چه مساكينِ حرم در اين روزها گوشت قربانى خشك مى‏كنند. و بعضى گفته‏اند: تشريق، مقام كردن است در آفتاب؛ چه حاجيان، به جهتِ اَداى مناسك حجّ در اين ايّام توقّف مى‏كنند در آفتاب. و بعضى گفته‏اند: تشريق، به جانب مشرق رفتن است؛ چه اكثرِ حُجّاج، بعد از اداى مناسك حجّ، به جانب مشرق، متوجّه شوند».


نقض
984

يعرف اللَّه - عزّوجلّ - إلّا بسبيل معرفتنا، و نحن الأعراف يوقفنا اللَّه - عزّوجلّ - يوم القيامة على الصّراط، فلا يدخل الجنّة إلّا من عرفنا و عرفناه، و لا يدخل النّار إلّا من أنكرنا و أنكرناه؛ إنّ اللَّه - تبارك و تعالى - لو شاء لعرّف العبّاد نفسه، ولكن جعلنا أبوابه و صراطه و سبيله، و الوجه الّذي يؤتى منه؛ فمن عدل عن ولايتنا، أو فضّل علينا غيرنا، فإنّهم عن الصراط لناكبون... الحديث».
و مؤيّد اين روايت است حديث عمر بن شَبّه و ديگر راويان از صحابه كرام در آن كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام قسمت‏كننده جنّت و نار است. و عمر بن شبّه روايت كند كه: رسول صلى اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين را گفت: «يا عليّ، كأنّي بك يوم القيامة، و بيدك عصا عوسج، تسوق قوماً إلى الجنّة، و آخرين إلى النّار: گفت: پندارى كه در تو مى‏نگرم كه فرداىِ قيامت، عصايى از چوب عوسج به دست گرفته باشى، و گروهى را به بهشت مى‏رانى و گروهى را به دوزخ. و با دوزخ مقاسمه مى‏كنى كه: هذا لي و هذا لكِ، خُذيه؛ فإنّه من أعدائي؛ و ذريه، فإنّه من أوليائي: او را دار كه از دشمنانِ من است؛ و اين را دست بدار كه از دوستانِ من است. آن‏گه گفت: و اللَّه كه آتش، على را مطيع‏تر باشد از آن كه بنده‏اى سيّدش را» و شاعر گويد:

عليٌّ حُبّه الجنّةقسيم النّار و الجنّة
وصيّ المصطفى حقّاًإمام الإنس و الجنّة

تعليقه 198

اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته است: «أبا حسن لو كان (تا آخر)» اشتباه است‏

براى اين‏كه اين دو بيت در آثار متنبّى ديده نمى‏شود و علاوه بر اين، احدى آن را به متنبّى نسبت نداده است.
ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در تفسير اين آيه شريفه: (يا أيُّها الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إلَيْهِ الْوَسيلَةَ)۱ بعد از ذكر مطالب عاليه در تفسير آيه و نقل حديثى طولانى از ابو هارون عبدى، و او از ابو سعيد خدرى، و او از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله كه مشتمل بر تفسير وسيله است و در واقع عبارات همان حديث را كه مصنّف رحمه اللَّه عليه قبل از اين دو بيت نقل كرده و مطابق آن است، گفته (ص 195، ج 4 كتاب‏فروشى اسلاميّه): «و صاحب گويد:

أبا حسنٍ لو أنّ حبّك مُدخلي‏جهنّم، كان الفوز عندي جحيمها
و كيف يخاف النّار من كان موقناًبأنّ أميرالمؤمنين قسيمها؟!»

تعليقه 199

در اين‏كه بنياد اسلام بر پنج چيز است، و در معرّفى ششه عيد، و ايّام تشريق، و در بحث از حديث ناجيان مطلق در صحابه، كه طبق نقل عامّه، ده نفس هستند

1. در اخبار بسيار به طرق صحيحه و معتبره در كتب خاصّه و عامّه نقل شده كه: بناى اسلام بر پنج چيز است. برقى و كلينى و صدوق و شيخ الطائفه و جماعتى ديگر از علماى ما - رضوانُ اللَّه عليهم - از

1.آيه ۳۵ سوره مباركه مائده‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402308
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به