تعليقه 200
اينكه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و در عهدِ سلطانِ سعيد مسعود - رحمةُ اللَّه عليه - از قلعه ارژنگ بانگ مىزدند»
دكتر منوچهر ستوده در قلاع اسماعيليّه (ص 123-124) تحت عنوان «دژهاى طالقان» گفته: «قلعه ارژنگ كه خرابههاى آن تا امروز بالاى ديهِ ميناوندِ طالقان است، در سال 544 به اميركيا محمّد بن بزرگْاميد (538 - 557) ساخته شد و در همين سال، كيا محمّد، خود به ساختمانِ آن، سركشى كرده است.
صاحب جامع التواريخ گويد: «و در محرّم سنه اَربع و اَربعين و خمسمائه [كيا محمّد بن بزرگ اميد] به جانب طالقان برفت و رفيقان به عمارت دژارژنگ مشغول بودند (مأخوذ از فصلى از جامع التواريخ ص 80). چهارم صفر، آقسنقور فيروزكوهى كه والىِ رى [بود] با لشكرِ عراق به پاى دژ ارژنگ آمدند، رفيقان شبيخون بردند و گروهى بكشتند و بعضى خائب و خاسر بازگشتند. [كيا محمّد بن بزرگ اميد] با منصوريّه مراجعت نمود. پنجم صفر، دژ را در بر نهادند و خواجه محمود بن مسعود و شجاع درهى را به كوتوالى فرو داشتند و سلطان مسعود و سلطان محمّدشاه بن محمود به آذربايجان مصاف دادند و بعد از جنگْ صلح كردند و بر دفعِ اسماعيليان متّفق شدند و قصد قلعه ارژنگ كردند.
و شانزدهم ربيع الآخر، به پاى ارژنگ فرود آمدند و مجانيق نصب كردند و تا يك ماه جنگ قايم بود. مقدّم سپاه امير خمارتاش، به الموت پيغام داد كه اين قلعه باز گذاريد تا ما از پاى آن برخيزيم. تمكين نيافتند و چون دانستند كه باد مىپيمايند، به فخر بازگشتند (مأخوذ از فصلى از جامع التواريخ، صفحات 80 - 81).
روز هشتم ذى الحجّه سنه 548 از ارژنگ جماعتى رفيقان به كوهپايه رى شدند و سه هزار گوسفند از آنِ تركمانان بياوردند (از فصلى از جامع التواريخ، ص 83)».
تعليقه 201
غرابيّه
براى ملاحظه اين تعليقه، رجوع شود به تعليقه 142.
تعليقه 202
أنا من أحمد كالضوء من الضوء، و الذراع مِن العضد
اين كلام بعينه مأخوذ از نامهاى است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به والى بصره عثمان بن حنيف انصارى نوشته است كه سيّد رضى رضى اللَّه عنه در باب «المختار من كُتب امير المؤمنين ورسائله» (ص 76-110، ج 4 شرح نهج، طبع مصر به سال 1329 ه) نقل نموده و ابن ابىالحديد، در شرح همين عبارت (ص 107) گفته: «ثمّ قال عليه السلام: و أنا من رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله كالضوء من الضوء، و الذراع من العضد، و ذلك لأنّ الضوء الأوّل يكون علّةً في الضوء الثاني؛ ألا ترى أنّ الهواء المقابل للشمس يصير مضيئاً من الشمس، فهذا