كه گفته: - و شيخ عبدالجليل رازى در جواب گفته (تا آخر كلام او)».
و از آن جمله است عالم جليل ميرزا عبداللَّه افندى رحمه اللَّه عليه كه در رياض العلماء و حياض الفضلاء در باب العين گفته: «الشيخ الواعظ نصير الدين عبدالجليل بن أبي الحسين بن [أبي] الفضل القزويني، عالمٌ فصيحٌ دَيّن، له كتاب بعض مثالب النَّواصب في نقض بعض فضائح الرَّوافض، كتاب البراهين في إمامة أميرالمؤمنين عليه السلام، كتاب السؤالات و الجوابات سبع مجلّداتٍ، كتاب مفتاح التَّذكير، كتاب تنزيه عائشة؛ قاله الشيخ منتجب الدين في الفهرس».
و از آن جمله است مير محمّدهادى پسر مير لوحى موسوى حسينى سبزوارى كه در كتاب اُصول العقائد و جامع الفوائد (ص 40 چاپ اصفهان به سال 1313 هجرى قمرى) هنگام بحث از حديث غدير، بعد از آن كه اعتراض صاحب بعض فضائح الرَّوافض را نقل كرده گفته: «شيخ نبيل يعنى شيخ عبدالجليل رازى در جواب فرموده - آنگاه قسمتى از عبارت مصنّف رحمه اللَّه عليه را كه در فضيحت شصت و پنجم ياد كرده ذكر نموده، آنگاه گفته است: - مؤلّف مىگويد كه در بعضى از جوابهاى شيخ جليل القدر، نظر است».
و از آن جمله است ملّا حشرى كه در روضة الأطهار (ص 28 = ورق 14) در اوايل باب چهارم گفته: «و محقّق است كه زبيدهخاتون، شيعه فطريّه فدائيّه بود، چنانكه شيخ اَجلّ عبدالجليل رازى در كتاب نقض آورده (تا آخر كلام او)».
و از آن جمله است عالم مشهور حاجّ ملا محمّدباقر واعظ طهرانى رحمه اللَّه عليه كه در كتاب جنّة النَّعيم خود، مكرّر در مكرّر از كتاب نقض نقل كرده است، از آن جمله (ص 448) است.
امّا آن دو نفر كه به طور وفور از آن نقل كردهاند - بلكه اساس كتاب خود را بر روى قسمتى از آن كتاب يا بر روى همه آن نهادهاند - دو عالم بزرگوار شيعه: شيخ منتجب الدين رحمه اللَّه عليه صاحب فهرست و قاضى شهيد سعيد نور اللَّه شوشترى رحمه اللَّه عليه است.
تعليقه 205
استدلال بر وجوب معرفت امام زمان
محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در تتمّة المنتهى (ص 300-304) گفته: «مكشوف باد كه در ميان علماى اسلام، شبههاى نيست كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده: مَنْ ماتَ وَ لَم يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً: هر كس بميرد و حال آن كه امام زمان خود را نشناخته باشد، بر كفر و مردنِ زمان جاهليّت مرده. و اين حديث در كتب شيعه و سنّى، فوق حدّ استفاضه روايت شده؛ بلكه در جملهاى از صحاح عامّه و در اكثر كتب اهل سنّت، به طور ارسال مسلّم نقل شده، حتّى آن كه از عبداللَّه بن عمر بن الخطّاب مشهور است كه در نيمه شب به در خانه حجّاج بن يوسف ثقفى رفت و گفت: از من بيعت بگير براى عبدالملك مروان، كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه: هر كه شبى را به روز آورد و حال آن كه بيعتِ امامى در گردن او نباشد، اگر بميرد، به مردنِ جاهليّت مرده. و همچنين در طريقه شيعه، متواتر است كه: هيچ گاهى روى زمين از حجّت اللَّه - يعنى امام و خليفه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله خالى نخواهد بود، كه اگر طَرْفَة العين زمين بىحجّت