991
نقض

كه گفته: - و شيخ عبدالجليل رازى در جواب گفته (تا آخر كلام او)».
و از آن جمله است عالم جليل ميرزا عبداللَّه افندى رحمه اللَّه عليه كه در رياض العلماء و حياض الفضلاء در باب العين گفته: «الشيخ الواعظ نصير الدين عبدالجليل بن أبي الحسين بن [أبي‏] الفضل القزويني، عالمٌ فصيحٌ دَيّن، له كتاب بعض مثالب النَّواصب في نقض بعض فضائح الرَّوافض، كتاب البراهين في إمامة أميرالمؤمنين عليه السلام، كتاب السؤالات و الجوابات سبع مجلّداتٍ، كتاب مفتاح التَّذكير، كتاب تنزيه عائشة؛ قاله الشيخ منتجب الدين في الفهرس».
و از آن جمله است مير محمّدهادى پسر مير لوحى موسوى حسينى سبزوارى كه در كتاب اُصول العقائد و جامع الفوائد (ص 40 چاپ اصفهان به سال 1313 هجرى قمرى) هنگام بحث از حديث غدير، بعد از آن كه اعتراض صاحب بعض فضائح الرَّوافض را نقل كرده گفته: «شيخ نبيل يعنى شيخ عبدالجليل رازى در جواب فرموده - آن‏گاه قسمتى از عبارت مصنّف رحمه اللَّه عليه را كه در فضيحت شصت و پنجم ياد كرده ذكر نموده، آن‏گاه گفته است: - مؤلّف مى‏گويد كه در بعضى از جواب‏هاى شيخ جليل القدر، نظر است».
و از آن جمله است ملّا حشرى كه در روضة الأطهار (ص 28 = ورق 14) در اوايل باب چهارم گفته: «و محقّق است كه زبيده‏خاتون، شيعه فطريّه فدائيّه بود، چنان‏كه شيخ اَجلّ عبدالجليل رازى در كتاب نقض آورده (تا آخر كلام او)».
و از آن جمله است عالم مشهور حاجّ ملا محمّدباقر واعظ طهرانى رحمه اللَّه عليه كه در كتاب جنّة النَّعيم خود، مكرّر در مكرّر از كتاب نقض نقل كرده است، از آن جمله (ص 448) است.
امّا آن دو نفر كه به طور وفور از آن نقل كرده‏اند - بلكه اساس كتاب خود را بر روى قسمتى از آن كتاب يا بر روى همه آن نهاده‏اند - دو عالم بزرگوار شيعه: شيخ منتجب الدين رحمه اللَّه عليه صاحب فهرست و قاضى شهيد سعيد نور اللَّه شوشترى رحمه اللَّه عليه است.

تعليقه 205

استدلال بر وجوب معرفت امام زمان‏

محدّث قمى رحمه اللَّه عليه در تتمّة المنتهى (ص 300-304) گفته: «مكشوف باد كه در ميان علماى اسلام، شبهه‏اى نيست كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده: مَنْ ماتَ وَ لَم يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً: هر كس بميرد و حال آن كه امام زمان خود را نشناخته باشد، بر كفر و مردنِ زمان جاهليّت مرده. و اين حديث در كتب شيعه و سنّى، فوق حدّ استفاضه روايت شده؛ بلكه در جمله‏اى از صحاح عامّه و در اكثر كتب اهل سنّت، به طور ارسال مسلّم نقل شده، حتّى آن كه از عبداللَّه بن عمر بن الخطّاب مشهور است كه در نيمه شب به در خانه حجّاج بن يوسف ثقفى رفت و گفت: از من بيعت بگير براى عبدالملك مروان، كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه: هر كه شبى را به روز آورد و حال آن كه بيعتِ امامى در گردن او نباشد، اگر بميرد، به مردنِ جاهليّت مرده. و همچنين در طريقه شيعه، متواتر است كه: هيچ گاهى روى زمين از حجّت اللَّه - يعنى امام و خليفه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله خالى نخواهد بود، كه اگر طَرْفَة العين زمين بى‏حجّت


نقض
990

معروف را كه ماه سيام يا ماه نَخْشَب مى‏گويند ساخته؛ و ابو ريحان بيرونى، اخبار او را از كتابى فارسى به عربى ترجمه كرده و در كتاب اخبار مبيِّضه و قرامطه از تأليفات خود گنجانده بوده است». (مفاتيح العلوم، ص 20؛ الأنساب، ص 50؛ الآثار الباقية، ص 211؛ الفرق، ص 243-244؛ خطط، ج 4، ص 177؛ تبصره، ص 425؛ ترجمه تاريخ بخارا نرشخى، ص 63 - 74).

تعليقه 204

نقل فقها و علما از كتاب «بعض مثالب النواصب»

اين‏كه مصنّف رحمه اللَّه عليه گفته: «و سبب نزولش آن است كه معتمدان نقل كرده‏اند از مصطفى (تا آخر)».
صاحب جواهر - قدّسَ اللَّه تربتَه - در جلد صلات، در اواخر بيانات خود، تحت عنوان «المستحبّ الخامس: التَّعقيب» گفته: «بل يشهد له في الجملة ما عن الشّيخ عبد الجليل القزويني مرفوعاً في كتابِ بعض مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الرّوافض أنّه صلى اللَّه عليه و آله صلّى الظّهر يوماً، فرأى جبرئيل عليه السلام فقال: اللَّه أكبر، فأخبره جبرئيل برجوع جعفر عليه السلام من أرض الحبشة فكبّر ثانياً، فجاءت البشارة بولادة الحسين عليه السلام فكبّر ثالثاً».
كلام صاحب جواهر استدراكى دارد كه در مستدركات ياد خواهد شد. گويا صاحب جواهر اين عبارت را از كتاب فاضل هندى رحمه اللَّه عليه برداشته است، توضيح آن كه صاحب جواهر نهايت اعتماد را بر كشف اللثام داشته است. محدث نورى رحمه اللَّه عليه در فايده سوم از خاتمه مستدرك (ص 403) بر ترجمه فاضل هندى بعد از نقل اين عبارت از مقابيس شيخ اسداللَّه تسترى رحمه اللَّه عليه در حقّ او «و له أيضاً كتاب كشف اللثام عن قواعد الأحكام، انتهى» گفته: «قلت: و كان للشيخ الفقيه صاحب الجواهر رحمه اللَّه عليه اعتقاد عجيب فيه و في فقه مؤلّفه، و كان لا يكتب من الجواهر شيئاً لو لم يحضره كشف اللثام، حدّثني بذلك الشيخ الاُستاد الشيخ عبدالحسين رحمه اللَّه عليه قال: و كان يقول: لو لم يكن الفاضل في العجم ما ظننتُ أنّ الفقه صار إليه».
فاضل هندى - رفع اللَّه درجته - در مجلّد اوّل كشف اللثام در آن‏جا كه در استحباب تكبير بعد از تسليم سخن مى‏گويد، گفته: «ثمّ يكبّر استحباباً قبل أن يثني رجليه على ما في المنتهى ثلاثاً رافعاً يديه بها - تا آن كه گفته: - و روى الشيخ عبدالجليل القزويني مرفوعاً في كتاب بعض مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الرّوافض...تا آخر».
محقّق اردبيلى رحمه اللَّه عليه كه در حديقة الشيعه (ص 41، چاپ سال 1328؛ و ص 50 چاپ 1260، و ص 39 چاپ سال 1265): ضمن بحث از حديث غدير تحت عنوان آيه: (يا أيُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ)۱ (الآية) گفته است: «و از جمله حكايات شنيدنى آن كه يكى از معاندين، در رساله‏اى بر حديث غدير اعتراض كرده - تا آن كه گفته: - و شيخ عبدالجليل رازى در جواب فرموده (تا آخر كلام او)».
و نيز محقّق اردبيلى در حديقة الشيعه (ص 71 چاپ سال 1318؛ و ص 86 چاپ سال 1260؛ و ص 73 چاپ سال 1265) گفته: «يكى از معاندين اهل سنّت، انكار آمدنِ ذوالفقار از آسمان نموده - تا آن

1.مائده /۶۷

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398873
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به