ذلّت مىآيند.
پس آيه قيامت، همين آيه مباركه (يوم ينفخ في الصور ـ إلى آخره) است. و آيه مباركه (يوم نحشر من كلّ امّة فوجآ ممن يكذب) در غير قيامت، يعنى در رجعت است، زيرا كه در قيامت، حشر و زنده شدن منحصر نيست به فوجى از كاذبين هر امّت. و اگر لفظ «مِن» داخل به جميع امّت براى تبعيض نباشد، پس قيد نبودن آنها از كاذبين، لامحاله مىرساند آنهايى كه از هر امّت فوجى محشور مىشوند، از مكذّبين مىباشند نه غير ايشان. و مراد، بودن حصر است نسبت به مستضعفين. پس با آمدن مؤمنين منافات ندارد. پس مراد در اينجا اين است كه خداى تعالى در رجعت، محض كافر را زنده مىكند به جهت اخذ انتقام و عقاب در دنيا. و مؤمن را زنده مىكند به جهت اجر جهاد و فرحناك و مسرور بودن ايشان به جهت ظهور دولت حقّه حضرت رسول خدا و ائمّه طاهرين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين.
و اين حضرات بزرگواران به دنيا رجعت خواهند فرمود، زيرا كه صاحب سلطنت حقّه و انتقام و حكماند. و مستضعفين در قبر، به حال خود تا نفخه صور مىمانند.
و افعال كه به صيغه ماضى است، به جهت سرعت ترتيب مسبّبات است به اسباب خود، نه به جهت به مجرّد تحقيق وقوع. در باب سابق كثيرةً ذكر شد.
و ازجمله آيه (فما كانوا ليؤمنوا بما كذّبوا به من قبل) و معنى آن گذشت در ضمن آيه سابقه چنانكه بيان شد. ايمان نمىآورند. به چيزى كه در سابق تكذيب نمودهاند. و تكذيب در دنيا، مستلزم ايمان نياوردن نيست، چنانكه جماعت كثيره در دنيا، اوّل تكذيب كرده و مُصرّ بودند، بعد ايمان آوردهاند. پس مراد از تكذيب قبل، تكذيب عالم ذرّ است. مستلزم است ]كه[ در دنيا هم ايمان نياورند به جهت ركوز تكذيب در بواطن آنها در عالم ذرّ، مثل چشيدن رقيق نامناسب به شرّ، نه به طريق جبر. پس وجه ترتيب ثواب تلاوت به اين قصصِ مشتمله بر معارف ـ كه علّت غايى ايجاد است ـ استبعاد ندارد.