عقل در نظرگاه ميرزا مهدى اصفهانى - صفحه 137

عقل نافرمانى كرده‌اند. چراكه بيشتر آنها فاسق هستند؛ زيرا نسبت به عقل، عصيان كرده‌اند، و از ادراك آن و ادراك حجّيّت ذاتى آن و حجّيت آن بر معقولاتش محجوب مانده‌اند. اينان در مورد معقولات به خطا افتاده‌اند، لذا جاهل شده‌اند به جهل مركّب. و سخن ما، با آنها نيست، بلكه سخن با عاقلى است كه نسبت به عقل خود شعور تركيبى دارد. و مانند اين انسان، به حجّيّت عقل خود نسبت به معقولاتش ـ به ضرورت و بداهت ـ حكم مى‌كند.
ضمنآ مخفى نماند كه حقيقت انسان، همان عقل نيست، بلكه كمال نورى و لازم ذاتى است، به دليل نطق او و حقيقت مجرّد بسيط او. به اين جهت، فرق ميان عقل و عاقل، همان فرق ميان شىء به شرط لا و شىء لابشرط است. يعنى اگر «به شرط لا» ملاحظه شود، عقل خواهد بود. و به اين عنايت در اخبار وارد شده كه ]خطاب به عقل فرموده‌اند :[ «بک أُثيب و بک أُعاقب». و اگر «لا بشرط» ملاحظه شود، عاقل خواهد بود و به اين عنايت، در روايات آمده كه ]خطاب به عاقل[ فرموده‌اند: «إيّاک آمر و إيّاک أنهى».
ميرزاى اصفهانى در تبيين سخن خويش مى‌گويد: انسان مى‌تواند در مقام عصيانِ عقل بر آيد. ميان كشف عقل و قبول فرد عاقل آن مكشوف را، تفاوت است. يكى از مراتب فعل اختيارى انسان قبول مكشوفات عقلى است. لذا اختلاف بشر در معقولاتش برگشت به ذات عقل نمى‌كند، بلكه انسانِ واجد نور عقل پس از آنكه معقول برايش كشف شد، مى‌تواند بدان اقرار كند، يا در مقام اخفاى آن بر آيد؛ نوعآ اختلافات ميان عقلاء از اين جا نشأت مى‌گيرد.
نكته جالب در سخنان مرحوم ميرزاى اصفهانى در باب عقل، اين است كه ايشان عقل را در حوزه مستقّلات، مَقول به تشكيك در كيف نمى‌داند و براى عقل در اين حوزه نسبيّت قائل نمى‌شود؛ بلكه هر كه واجد عقل است، به ميزان واجديّتش از مستقلّات عقلى، در حكم عقلى از ديگران بى نياز مى‌باشد.
ايشان در اين باب مى‌گويد:

صفحه از 173