تبلور سنّت نبوى در سيرت ولايى يا آراى صحابى؟ - صفحه 57

خليفه دوم، از نيمه دوره مكّه به جمع اصحاب پيوست و پس از رحلت پيامبر صلی الله علیه و آله نيز سيزده سال خلافت داشت. وى به پرسشگرى يا داشتن مكتوب حديثى شهرت ندارد؛ بلكه شهرتش در معامله و سرگرمى به داد و ستد است و عبارت «الصفق بالأسواق» (معامله‌گرى در بازار) در زبان اصحاب، بيشتر بر او منطبق است. با اين وصف، اِكثار عمر در فتوا و يا مواخذه بى‌مورد از اصحاب درباره قرآن زبانزد است. ۱
اصحاب، او را به سبب عدم اطلاع از بسيارى از سنن و يا شتاب در صدور فتوا در برخى موارد بازخواست مى‌كردند. عمر از آنان مى‌پرسيد و مكرر به عدم اشراف خود به سنّت اعتراف داشت. ۲ عمر آرزو مى‌كرد كاش برخى احكام را پرسيده بود. ۳
او حتّى نسبت به برخى احكام عمومى و ضرورى ـ مانند تيمّم ـ با آنكه در قرآن به صراحت آمده است ۴ علم نداشت، لذا حكم به ترك نماز براى فاقد آب، مذهب مشهور وى به حساب آمده است. ۵
صدور فتواهاى بسيار و تبدّل رأى او بى‌سابقه است، تا جايى كه درباره ميراث جدّ، صد نمونه حكم متناقض از عمر گزارش شده است. ۶
رفتارش در ارتباط با سنن، چون سخت‌گيرى بر ناقلان و گردآورى و محو مكتوبات حديثى، در بهترين فرض، اجتهادى از ناحيه اوست كه نتيجه‌اش، منع از حفظ و نشر سنن صحيح و در نتيجه موجب سرگردانى مكلّفان در امور مختلف،

1.نيشابورى، ص ۹۱۵؛ بخارى، الأدب المفرد، ص ۲۲۸؛ بيهقى، ج ۷، ص ۶۹؛ بكرى، ص ۲۷؛ حنفى، ص ۱۷۸

2.رك: شرف الدين، ص ۱۲۵؛ حنفى، ص ۱۷۶ به بعد؛ امينى، ج ۶، ص ۳۲۷ به بعد؛ عسكرى، ج ۲، ص ۷۵ و ۹۷

3.نيشابورى، ص ۱۲۳۵؛ عبدالرزاق، ج ۸، ص ۲۶

4.نساء (۴) / ۴۳ و مائده (۵) / ۶

5.نيشابورى، ص ۱۵۸؛ عسقلانى، ج ۱، ص ۳۷۶

6.بيهقى، ج ۶، ص ۲۴۵؛ عسقلانى، ج ۱۲، ص ۱۷

صفحه از 67