تبلور سنّت نبوى در سيرت ولايى يا آراى صحابى؟ - صفحه 47

صلاح، شهره‌اند و عدالت و وثاقتشان مورد اعتراف عام و خاص بوده است. ۱
پس از رحلت پيامبر صلی الله علیه و آله، امام على علیه السلام ـ با وجود فضايل بى‌مانند ـ از محوريّت سياسى جامعه به دور ماند و به دلايلى چون اعلميّت، داشتن قرآنى با امتيازات ويژه و مكتوبات خاصّ حديثى، تنها در معضلات مخصوصاً معضلات علمى مورد مراجعه بود. ۲
آن حضرت طرفدار و مشوق نگارش حديث در دوره خلفا ۳، پايه‌گذار علوم دينى از جمله مبانى علم رجال ۴ و معمار شخصيّت دانشمندانى برجسته چون ابن‌عباس بود. بيانات و توصيه‌هاى اميرالمؤمنين علیه السلام در بيان شريعت، تأكيد بر كفايت قرآن و سنّت براى پاسخگويى ۵، تخطئه رأى و اجتهاد و تطبيق عملى شريعت اسلام طىّ حدود پنج سال خلافت، سبب احياء و نشر سنّت نبوى شد.
امام حسن علیه السلام چهارمين فرد اصحاب كساء با طرفدارى از نگارش حديث در عهد خلفا ۶ و با سفارش به حفظ و نگارش آن ۷ و خاصّه با مواضع متناسب طىّ ايّام خلافت خود ـ ازجمله نرمش قهرمانانه در سخت‌ترين دوران ـ در امتداد خط پاسدارى از سنّت، حركت و عمل به جوانبى ديگر از سنّت نبوى را ارائه نمود.
امام حسين علیه السلام آخرين فرد اصحاب كساء، علاوه بر توصيه به استماع، كتابت و نشر حديث ۸ با حركت بى‌مانندِ كربلا، به اسلام (قرآن و سنّت) حياتى دوباره بخشيد.
امام سجاد علیه السلام در مقطع حاكميّت جاهلى اموى و در دوره فراگيرى يأس از اصلاح در قالب دعا و ضمن بهره‌گيرى از حماسه كربلا، توانست زمينه بازگشت به

1.رك : ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱ـ۱۱۹؛ جندى، ص ۲۰۳؛ حسينى جلالى، ص ۱۳۱

2.مشهدى، ج ۱، ص ۵ و...

3.سيوطى، تدريب الراوى، ج ۲، ص ۶۵؛ حسينى جلالى، ص ۱۳۴ به بعد

4.رك: كلينى، ج ۱، ص ۵۲؛ نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۱۸۸؛ ذهبى، ميزان الإعتدال، ج ۴، ص ۹۸

5.نهج‌البلاغه، ج ۱، ص ۵۴

6.سيوطى، همان، ج ۲، ص ۶۵

7.ابن‌عساكر، ترجمه الامام الحسن علیه السلام، ص ۱۶۷

8.مجلسى، ج ۳۳، ص ۱۸۲

صفحه از 67